همایون صنعتیزاده از چهرههای شگفتانگیز و تاثیرگذار حوزه نشر و رسانه در روزگار ما محسوب میشود، هرچند که بسیاری از ما در این دوران کم فروغ نشر، نامی از او نشنیده باشیم.
راهاندازی موسسه انتشارات فرانکلین، شرکت سهامی افست، کاغذسازی پارس، دایرهالمعارف فارسی، مبارزه با بیسوادی، سازمان کتابهای جیبی و ... تنها بخشی از اقدامات او محسوب میشود.
نقش آفرینی صنعتیزاده در عرصههای مختلف و ناهمگون، راهاندازی و بنیانگذاری موسسات گوناگون و دوستی و ارتباطش با برخی از شخصیتهای سیاسی و فرهنگی در پیش و حتی پس از انقلاب نشان از نبوغ افسانهای او دارد.
چگونه میشود تصور کرد فردی، در کارنامه زندگیاش از صرف ناهار با اشرف پهلوی تا صرف ناهار با امام موسی صدر را جای بدهد.
چگونه میشود باور کرد، کسی از عضویت در حزب توده تا حضور در جبهههای جنگ تحمیلی، از همنشینی با تیمور بختیار تا همرزم شدن با سردار حاج قاسم سلیمانی را در زندگیاش تجربه کرده باشد.
کارنامه همایون صنعتیزاده سرشار از نوسازی و سازندگی، کارهای ناممکن، ارتباطات و دوستیهای ناهمگون است.
از درگیری با سازمان امنیت در زمان شاه تا دادگاه انقلاب و زندان در جمهوری اسلامی. از فعالیت اقتصادی در خزر شهر تا فعالیت در کویر کرمان. از متین دفتری تا مرتضی مطهری. از کاخ سعدآباد تا زندان اوین. از اسداله علم تا محسن قرائتی. از لاستیک بی اف گودریچ تا گلاب زهرا. از امیر عباس هویدا تا هاشمی طبا. از کارخانه رطب زهره در بم تا کشت مروارید در جزیره کیش. از بنیاد فورد تا بنگاه ترجمه و نشر کتاب. از پرسه زدن و کاوش و تحقیق در نیریز، کرمان، هفت تپه، یزد و اردکان تا آمریکا، انگلیس، ایتالیا و فنلاند. از چاپ دایرهالمعارف فارسی تا چاپ کتابهای درسی افغانستان و دهها نمونه دیگر که همگی در زمره کارها و فعالیتهای او محسوب میشود.
صنعتیزاده با ایجاد موسسه انتشارات فرانکلین و سازمان کتابهای جیبی، انقلابی در صنعت چاپ و نشر، به ویژه در توسعه فرهنگ کتابخوانی به پا کرد. ویرایش و ویراستاری و همچنین تعیین جایگاه حقوقی مولف، مترجم و ناشر و عبور صنعت نشر ایران از مرحله سنتی به مرحله مدرن به طور جدی در ایران از انتشارات او آغاز شد و ارزشمندترین کتابهای آن دوران توسط او به چاپ رسید.
با ابتکار او وضعیت تیراژ کتابها که مناسب نبود به شدت افزایش یافت و تیراژ کتاب از دو هزار جلد به ده هزار و ۲۰ هزار جلد رسید.
او با گردآوردن مجموعهای از مترجمان و بزرگان اهل قلم، نظیر دکتر غلامحسین مصاحب، ابوالحسن نجفی، سیروس پرهام، منوچهر انور، محمد قاضی، نجف دریابندری، میرشمسالدین ادیب سلطانی، باستانی پاریزی، اسلامی ندوشن، جمالزاده، سیمین دانشور، ابراهیم خواجه نوری، ثمینه باغچهبان، احمد آرام، احمد بیرشک، امیر حسین آریانپور، نادر نادرپور، ناتل خانلری، ایرج افشار، ابراهیم گلستان، عباس زریاب خویی و ... نسبت به ترجمه، چاپ و نشر آثار بزرگی اقدام کرد که به واسطه اهمیت این دوران در آشنایی مردم با آثار بزرگ ادبی میتوان آن را به نوعی نهضت ترجمه نام نهاد.
در انتشارات فرانکلین قریب به ۱۵۰۰ جلد کتاب از نویسندگان امریکایی و اروپایی با تیراژ ۵ الی ۲۰ هزار جلد توسط مترجمین نامآور ایران ترجمه و چاپ شد که البته این مساله، پس از انقلاب موجب دردسرهایی نیز برای او شد.
وی که در سالهای آخر دوره پهلوی و پیش از انقلاب همه چیز را رهاکرده و برای ایجاد و توسعه مزرعه گل و گلاب در کویر کرمان و همچنین نظارت بیشتر بر پرورشگاه کودکان بیسرپرست کرمان که میراث به جا مانده از پدربزرگش بود به این شهر نقل مکان کرده بود، پس از انقلاب، به واسطه ترویج فرهنگ غرب و ایجاد گمراهی به واسطه چاپ این کتابها، محاکمه و اموال وی نیز مصادره شد، اما وی هیچگاه از فعالیتهایش دست برنداشت.
عشق او به ایران باعث شد که او به رغم خروج از کشور و سفر به انگلستان، همزمان با آغاز حمله صدام، به ایران بازگردد. او که نگران پرورشگاه و سرنوشت بچههای آن نیز بود، به علت بسته بودن فرودگاه خود را به سختی از طریق فرودگاه کراچی به کویته رسانده، سپس به صورت زمینی به زاهدان و کرمان میرساند و مشغول رسیدگی به کار پرورشگاه میشود. و هنگامی که تعدادی از بچههای بزرگتر تصمیم میگیرند به جبهه بروند، او نیز آنها را تنها نمیگذارد و همراه آنها به جبهه میرود که خود سرآغاز ماجراهای جدیدی در زندگی او میشود.
وی که در سال ۱۳۰۴ در تهران به دنیا آمده بود، در ۴ شهریور سال ۱۳۸۸ در کرمان از دنیا رفت. وی پیش از مرگ کلیه داراییهایش را وقف پرورشگاه صنعتیزاده کرمان کرد.
در این سالها نوشتهها و مقالات متعددی درباره زندگی او به چاپ رسیده است که در این میان میتوان به مقالاتی در مجله بخارا و همچنین کتاب زنان سایه روشن نوشته مهدخت صنعتیزاده اشاره کرد. اما درسال ۱۳۹۵ زندگینامه او تحت عنوان از فرانکلین تا لالهزار توسط سیروس علینژاد منتشر شد که در نوع خود کتاب نسبتا کاملی است. این کتاب که بر اساس گفتوگوهای علینژاد با همایون صنعتی زاده در تهران و کرمان و همچنین مصاحبه با دوستان و همکاران وی صورت گرفته است در ۲۷۲ صفحه توسط انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است و در دسترس علاقمندان قرار دارد.