همیشه پای یک ژن در میان است

تاریخ انتشار : شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۶
داریوش عباسی

دستیابی به فرصت های برابر برای همه شهروندان در یک کشور، از قواعد و لوازم مبنایی در هر جامعه دموکراتیک است.

دولتمردان و سیاست گذاران در کشورهای توسعه یافته تلاش دارند تا از طریق قانونگذاری صحیح و دقیق، تعیین مجازات برای ویژه خواری و رانت زایی، کم هزینه یا بی هزینه کردن نقد حاکمیت و افراد و نیز با چراغ سبز نشان دادن به پایش مستمر رسانه ها، زمینه های سواستفاده از موقعیت یا منصب را برای مقامات و خانواده یا نزدیکانشان به حداقل برسانند.

رانت خواری و دستیابی به درجاتی از ثروت یا موقعیت که بر اساس رابطه سالاری بجای شایسته سالاری  و در فضایی غیر شفاف صورت می گیرد، از جمله علل مهم رشد نارضایتی و بعضا اعتراضات عمومی در طول تاریخ گذشته و معاصر در جهان  بوده است.

از میان صدها  حکومت ملی و محلی که بر این خطه از جهان که ما در آن زیست می کنیم، حکومت کرده اند، کمتر حکومتی در حیات سیاسی خود قادر به تحقق چنین فرصتی برای رعایا و شهروندان در حکومت خود گردیده است. در یک براورد اجمالی باید متاسفانه اعتراف کرد، تعداد حاکمانی که در تحقق این امر به توفیق ولو قابل رسیده باشند، از شمار انگشتان یک دست تجاوز نکند.

در این خصوص و با توجه به عطش و اشتیاق جامعه  برای بهبود وضعیت، انجام تحقیقی فردی یا گروهی با روش شناسی علمی و استنادات  قابل اتکا در خصوص حکمرانی خوب و توفیق شاهان و حاکمان ایران زمین در فرصت سازی برابر برای مردم در ادوار تاریخی می تواند جالب و البته راهگشا باشد.

شواهد و قراین درایران پس از انقلاب که قریب ۴۰ سال است در فضای آن تنفس می کنیم، گویای تداوم رانت خواری ها در نیمه دوم عمر این جمهوری است. پدیده ای که در نسل اول مردان انقلاب کمتر یافت می شد و در نسل دوم و سوم انقلاب با رشد معناداری مواجه گردید و نام آقازادگی و آقازاده ها را بخود گرفت.

هرچند گفتمان انقلاب که به جهان و انسان و حکومتگری با رویکرد دینی می نگرد، سر سازش با چنین رویکردی را ندارد، اما در عمل در این زمینه دچار نقصان و گرفتاری است شده است.

نفوذ پدیده آقازادگی اما جناح و جریان نمی شناسد و نمونه های آن در هر دو طیف و در سطحی گستره قابل رصد و گزارشگری است و مردم خوب و قدرشناس ایران را دچار رنجش ها و تکدرهایی کرده که به حق و سزاوار توجه است.

بروز و ظهور کلامی ناراحتی ملت اما یک بهانه می خواست . بهانه ای که فرزند یکی از معاونین اول ریاست جمهوری در گذشته به رسانه ای اینترنتی داد.او که خود نمادی از برخورداری از شرایط غیر عادلانه و غیر منصفانه در انجام یکی از قراردادهای اپراتوری تلفن همراه بوده، در تشریح دلایل موفقیت اش به تقبیح دیگرانی پرداخت که او را در شمار آقازاده ها قلمداد می کنند.

او برنده شدن در مزایده اپراتوری دوم تلفن همراه  و آوردن شرکت افریقایی ام تی ان ایرانسل به ایران در ۲۵ دسالگی  و در وضعیتی که پدرش وزیر ارتباطات ان دوره بوده است را بدلیل برخورداری اش از ژن خوبی می داند که از پدر و مادر به او رسیده است و به کل منکر باقی قضایا می شود.

سئوالی که بارها و بارها مردم در رسانه های رسمی و غیر رسمی طرح کرده اند این است که اگر او آن موقع جوانی در یک شهرستان بود و توانایی چنین کاری را در خود داشت، آیا فرصت به میزان مساوی در اختیارش قرار می گرفت؟ آیا فقط ژن خوب همه کار را کرده است؟

به اضافه اینکه طرح موضوع ژن خوب در ذات  خود بار معنایی نژاد پرستانه ای دارد که باید از آن احتراز کرد و مراقب آن بود.

نشر دهها هزار مطلب در باب ژن خوب و لطیفه ها و متلک ها و اقسام شعرهایی که در گپ و گفت های مردم رد و بدل می شود گویای آن است که باید بار دیگر با شناسایی ریشه های ایجاد فساد، از اعتبار و گفتمان نظام که اصل را  خدمت مسئولان به مردم می داند و نه سواستفاده های ریز و درشت از پست ها ، دفاع کنیم.

این مردم با کمترین انتظارات و خواست ها، همیشه و همیشه در صحنه بوده اند و وفاداری خود را نشان داده اند و انتظار دارند که عقلای نظام با عقلانیت و قاطعیت راه را بر این راه زنان حقوق ملت ببندند و با اتخاذ سلسله تدابیری، فضای عمومی کشور را در دهه پنجم عمر نظام ، پر نشاط تر و رقابتی تر کنند.