بیستوسه سال است که جشنواره مطبوعات، به عنوان فرصت و بزنگاهی برای دیدار رو در روی اهالی رسانه با مخاطبان و سیاستگذاران برپا گردیده است.
این روزها اما چند تن از مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از منتفی شدن برگزاری نمایشگاه بیست وچهارم خبردادند.
با وجودی که در چند سال اخیر، نقدهایی میان مدیرانرسانه و روزنامهنگاران، نسبت به نحوه برگزاری و اهداف نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاریها به عنوان بزرگترین گردهمایی رسانههای مکتوب کشور، مطرح گردیده بود،اما کمتر کسی انتظار داشت به یکباره زنگ تعطیلی نمایشگاه مطبوعات به صدا درآید.
برخی کارشناسان و خبرگان اقتصاد رسانه میگویند، در شرایطی که مطبوعات حامی محکمی در جامعه و حاکمان ندارند و مدیران رسانه در تنگنای تامین مالی و تهیه نیازهای اداره بنگاه و ادامه حیات رسانهشان هستند، نمایشگاه مطبوعات چه دردی از انبوه دردها و زخمهایشان را درمان میکند؟
برخی دیگر که تاثیرات اجتماعی رسانهها برایشان مهمتر است، با انتقاد از کاهش حمایتها، میگویند؛ گویا کمکم باید فراموش کنیم که روزی روزگاری مطبوعات رکن چهارم دموکراسی قلمداد میشدند. تنویر افکار برای پویایی جامعه حیاتی بود. کتاب و روزنامه به عنوان پدر یا نیای سایر رسانهها، برای تعمیق دانش و بینش افکار عمومی ضرورت داشت. نقد قدرت و شفافسازی در رشد رضایت عمومی تاثیرفراوان برجای میگذاشت و زندگی درغیاب مطبوعات تیرهوتار.
این روزها در بحبوحه رشد قیمت دلار و کاغذ وارداتی و جولان رسانههای بیشناسنامه، تا اطلاع ثانوی،گویا به مطبوعات تاثیرگذار که معیار و ترازباشند، نیاز نیست و میتوانند برگ رخصتی بگیرند. بازاراخبار جعلی وکم مایه، کاربرد بیشتری دارد.
برای نگارنده که ۲۴ سال سابقه روزنامهنگاری دارد و در ۲ دهه گذشته مطبوعات پرشمارگان و مخاطبان علاقمند و سالنهای لبریز از مردم بویژه جوانان در ایام جشنواره را بوده، تصورچنین پایانی، تلخ و دشوار است.
اگر متولیان امر با بررسی وضعیت چنین نمایشگاههایی در سایر نقاط جهان و با مشورت شماری از صاحبان فکر و اندیشه و در فرآیندی تحقیقی به این جمع بندی میرسیدند که این نمایشگاه کارکرد خود را از دست داده و یا باید با لحاظ تغییراتی، به حیات خود ادامه میداد، تاثیر تلخ این خبر کمتر از آنی بود که این روزها در جمع خبرنگاران و روزنامهنگاران میشنویم.
در این خصوص با اظهار تاسف از این رفتار شتابزده، باید گفت چرا بجای چالش با مسائل و حل مشکلات تا رسیدن به رهیافتی نو، به سرعت به سوی پاک کردن صورت مساله میرویم؟ فرق توسعهیافتگی و توسعهنیافتگی در کجاست؟