تحلیل ارتباطی از یک برخورد حذفی در رسانه ملی

تحلیل ارتباطی از یک برخورد حذفی در رسانه ملی
تاریخ انتشار : سه شنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۷
داریوش عباسی

آخرین روزهای اسفند ۹۷ با حذف یک چهره محبوب و یک برنامه مخاطب پسند از رسانه ملی ایران مصادف شد.

فردای برگزاری جشنواره معرفی چهره‎ها و برنامه‎های برتر تلویزیون در سال ۹۷ که در آن عادل فردوسی‎پور تهیه‎کننده و مجری این برنامه، دو جایزه انتخاب توسط سازمان صدا و سیما و مردم را دریافت کرد، رئیس شبکه ۳ از پایان این برنامه و حذف برنامه آخرسال ۹۰ خبرداد.

عادل فردوسی‎پور در سخنان کوتاه خود در جشنواره جام جم، از سختی‎های سال ۹۷ گفت و اینکه عده‎ای تلاش کردند با جعل نظرسنجی مردمی درباره بهترین برنامه سال، برنامه برنده باش به مجری‎گری محمدرضا گلزار را اول اعلام کنند، خط قرمز اوست.

چند روز بعد  آذری جهرمی وزیر ارتباطات در توئیتی ادعا کرد این نظر سنجی دستکاری شده توسط شرکت توسکا زیر مجموعه شرکت همراه اول انجام شده است.

اگر بخواهیم از منظر ارتباطی به این رویداد تلخ نگاه کنیم، چند نکته قابل ذکر است.

نخست آنکه وقتی بجای رقابت در عرصه رسانه‎داری با پدیده انحصار روبرو باشیم، مدیران و سیاست‎گذاران سازمان برخوردار از انحصار، تلاشی برای از دست ندادن آنها که حضورشان با رشد بیینده و مخاطب روبروست را بخرج نمی‎دهند. اگر درآمد صدا و سیما صرفا از محل تبلیغات حاصل می‎شد، هرگز به این سهولت چهره‎ای که در هر برنامه میلیونها مخاطب داشت، از گردانندگی این برنامه محبوب ورزشی کنار نمی‎رفت. جالب آنکه در این دو روز، هشتک " نه به حذف عادل" ترند اول توئیتر شده است.

دوم آنکه با چنین اتفاقاتی متوجه می‎شویم متاسفانه زیرساختهای لازم برای اثرگذاری رای مردم و مدیریت رسانه منطبق برنظرات افکار عمومی مهیا نیست. وگرنه چطور می‎شود مردم انتخاب اول‎شان به گواه جشنواره جام جم، برنامه ۹۰ باشد و بعد رئیس یک شبکه بگوید که دیگر نیازی به این فرد که بیست سال پیش موسس و اداره کننده آن بوده ، نیست. حتی بازتاب گسترده و حمایت چهره‎های شناخته شده  تمام طیف‎های عالم سیاست، اقتصاد، ورزش  و سایر مردم هم راه به جایی نمی‎برد.

سوم آنکه از هرسو به این اتفاق نگاه کنیم، می‎بینیم که همه اضلاع درگیر این اتفاق مغبون شده و برنده نیستند. از یک سو صدا و سیما با کاهش مخاطب روبرو می‎شود. از سوی دیگر مدیر جوان شبکه ۳ که سالهای زیادی برای فعالیت و نشان دادن توفیقش در کار پیش رو دارد، دچار حاشیه‎ها و نقدها و جبهه‎گیری‎های متعدد و پیاپی می‎شود و در سوی سوم عادل فردوسی‎پورهم که علیرغم نقدهایی به عملکردش، به پختگی بیشتر رسیده، باید از این رسانه فراگیر که ارتباط توده‎ای گسترده‎ای دارد، کنار رود و کار را در عرصه دیگری دنبال کند. وقتی نتیجه باخت – باخت است، آیا بهتر نبود گزینه‎های کم هزینه‎تر اتخاذ می‎کردیم؟ وقتی از چالش‎های صدا و سیما در دوران رقابت سخت شبکه‎های ماهواره‎ای و فضای مجازی آگاهیم، پس چرا در گیرودار تصمیم‎گیری‎های شتابزده‎ای بیفتیم که با منافع عمومی و ملی در تضاد یا افتراق است؟

و دست آخر اشاره به نقدی فرهنگی است. همان که در جامعه شناسی نخبه‎کشی و سنت فرهنگی ما مطرح می‎شود. آیا ما آداب و مزایای استفاده از ظرفیت فعالان و افراد موثر در همه حوزه‎ها را آنچنان که ملل توسعه‎یافته دارا هستند، می‎دانیم؟ نقد رفتار مسئولان و نخبگان امری پسندیده است و منجر به اصلاح می‎گردد. سنت حذف که در این سرزمین همیشه ملازم ما بوده، نتیجه‎ای جز خسران و هدررفت منابع و سرمایه‎ها ندارد. ما همچنان در این زمینه به تغییر رفتار و نگرش نیازمندیم. گفت‎وگو آغازی برای تعامل و همزیستی و هم‎افزایی است.

سال جدید تا ساعاتی دیگر آغاز می‎شود. بزرگترین غایب رسانه ملی در سال بعد، بدون شک عادل فردوسی‎پور است. او که چند روز پیش، فارغ التحصیل رشته مدیریت رسانه شد، علاوه بر درس‎های نظری از مدیریت رسانه، درس‎های واقعی از مدیریت رسانه را هم پس از دفاعش، در مقام عمل تجربه کرد.