افزایش رسانههای فراگیر، شخصی شده و ۲۴ ساعته و نظارت گریز، مولود بسترسازی گسترده در شبکههای ارتباطی و اجتماعی و... است. در چنین وضعیتی آنچه از خبرنگار بهعنوان شاغل در حوزه اطلاعرسانی و مکلف و مسئول به رعایت شاخصههایی چون امانتداری، درست نویسی، پاسخگویی، راستگویی و... میشناسیم با ظهور رسانههایی که خود را در قید و بند این مسئولیتها و چارچوبها قرار نمیدهند به چالش کشیده شده است.
اقبال برخی مخاطبان به چنین رسانههایی این پرسش را بر میانگیزد که آیا در دوره ظهور رسانههای مجازی باید در تعاریف و شاخصهای اخلاق روزنامه نگاری تجدید نظر شود یا اینکه خبرنگاران بیش از گذشته در چنین وضعیتی خود را مکلف به رعایت این الزامات و تکالیف کنند. جعفر محمدی مدیر مسئول سایت خبری عصر ایران و مهدی نورعلیشاعی، مدیر اداره خبرنگاران معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درگفت وگو با ما این موضوع را به بحث کشیدهاند:
**********
بحث اخلاق رسانهای همیشه چه در دانشگاهها و کلاسهای ارتباطات و چه در دادگاهها و مراجع قضایی مطرح بوده است.اگر اخلاق رسانهای را در مصادیقی چون امانتداری، ذکر منبع، صحت خبر و پرهیز از پذیرش پیشنهادهای مالی و... ببینیم شما در حال حاضر چه توصیفی از وضعیت اخلاق در رسانههای رسمی و نیمه رسمی که بیشتر از آنها انتظار میرود تا اخلاق رسانهای را رعایت کنند، دارید؟
جعفر محمدی: فکر میکنم آنچه امروزه از منظر اخلاق در رسانه شاهد هستیم، جدای از میانگین اخلاقی حاکم بر جامعه نیست. یعنی رسانههای ما تافته جدا بافتهای از جامعه نیستند. متأسفانه به تلخی میگویم که جامعه ما بشدت درگیر یک بحران اخلاقی شده است. اگر بخواهیم اهمیت اخلاق را با تمثیلی بیان کنیم میتوان گفت چنانچه جامعه را مانند ساختمان ببینیم و اجزای مختلف آن از جمله اقتصاد و سیاست وفرهنگ و... را آجرهای این ساختمان بدانیم اخلاق در واقع ملاتی است که بین این اجزا ریخته میشود تا آنها را محکم روی هم نگه دارد. اگر اخلاق نباشد دیوارهای این ساختمان با کوچکترین تلنگری از هم میپاشد. اما این وضعیت در رسانهها که به نوعی ویترین جامعه هستند نمود بیشتری پیدا میکند. اگر بخواهیم به وضعیت اخلاق در جامعه امروز و بخشی از آن که رسانهها هستند نمره بدهیم متأسفانه نمره قبولی نمیگیریم.
مهدی نورعلیشاهی: یکی از مهمترین شرایط کار روزنامه نگاری اخلاق است. شرافتمندانه کار کردن برای روزنامه نگار موضوعی است که امروزه کمتر به آن توجه میشود. در حالی که روزنامه نگاری شغلی شرافتمندانه است. اما دلیل این امر چیست؟ این افول اخلاق در روزنامه نگاری چندین عامل دارد. روابط بین صاحبان رسانه و روزنامه نگاران، روابط اقتصادی موجود در رسانهها و روابط اجتماعی تأثیرگذار و از همه مهمتر کیفیت روزنامه نگاری از عمدهترین دلایل است. ما اگر نتوانیم یک روزنامه نگار با کیفیت پرورش دهیم نمیتوانیم به دنبال گسترش و توسعه اخلاق در روزنامه نگاری باشیم. چند سال پیش تحقیقی از سوی کمیسیون رسیدگی به شکایتهای مطبوعاتی در انگلیس انجام شد تا ببینند مردم چقدر به رسانهها اعتماد دارند. قابل توجه است که در انگلیس کمیسیون نظارتی بر مطبوعات ندارند. نتیجه این بود که رسانههای به اصطلاح زرد درصد پایین اخلاق را کسب کردند. البته تعریف اخلاق در رسانه و اخلاق اجتماعی و فرهنگی در جامعهای مانند ایران با آنچه در غرب وجود دارد متفاوت است، در واقع میخواستند بین روزنامه نگاران با اخلاق و بیاخلاق تفاوت قائل شوند. دغدغهای که امروزه ما به آن میپردازیم، سالهاست که در دنیا با روشهای مختلف به آن میپردازند. ما نیز باید اخلاق را در سه گروه مختلف و سه رابطه مختلف مورد بررسی قرار دهیم تا ببینیم آیا جامعه رسانهای ما از درون و بیرون به اخلاق پایبند است یا خیر؟
اینکه وضعیت اخلاق در رسانههای ما و جامعه رضایت بخش نیست یک بحث است اما سؤال دیگر این است که چرا ما به این وضعیت مبتلا شدیم؟ چرا رسانههای ما اعتماد ساز نیستند و به لحاظ اخلاقی نمره قبولی نمیگیرند. برخی کارشناسان وقتی موضوع را آسیب شناسی میکنند به عوامل مختلفی اشاره دارند که یکی از آنها اقتصاد ضعیف رسانهها و وابستگی به جناحهای سیاسی است، نظر شما در این باره چیست؟
جعفر محمدی: شاید بتوان یکی از عمدهترین دلایل را در این دانست که افرادی در رسانهها مشغول به کار هستند که تعداد زیادی از آنها آدمهای رسانهای نیستند بلکه اتفاقی سر از رسانه درآوردهاند و به کار رسانه بهعنوان یکگذار نگاه میکنند. در واقع برخی یک شبه رسانهای را راه انداختهاند بخصوص پس از گسترش فضای مجازی تا بتوانند به اهداف خودشان برسند. در سالهای اخیر ما سایتهایی را دیدهایم که فقط راهاندازی شدهاند تا علیه شخصی در آستانه انتخابات اقدامی انجام دهند. یعنی رسانه بما هو رسانه نبوده است یا چماق بوده اند یا بلندگو. بنابراین وقتی نه رسانه، رسانه باشد و نه افرادی که در آن کار میکنند آدمهای رسانهای باشند و هیچ عرق و تعلق خاطری به رسانه خود نداشته باشند چگونه میتوان از این افراد انتظار داشت که اخلاق رسانهای را رعایت کنند؟ کسی که خودش را صاحب خانه نمیداند چگونه میتواند از خانه مراقبت کند؟ در جرم شناسی بحثی مطرح است که میگوید اگر کسی از زادگاه خود جدا شود و به مکانی برود که کسی او را نمیشناسد و تعلق خاطری به آنجا ندارد احتمال اینکه وی مرتکب جرم و تخلف شود بسیار زیاد است. همین را در رسانه هم میتوان بررسی کرد. کسی وارد رسانه شده اما هیچ تعصب و تعلق خاطری به رسانه ندارد و از خراب کردن نیز ابایی ندارد. اگر میخواهیم اخلاق رسانه را اصلاح کنیم باید به خیلی قبلتر برگردیم و خیلی از زیرساختهای دیگر را درست کنیم تا رسانه نیز اصلاح شود. در حال حاضر افرادی که در رسانههای ما فعالیت میکنند چند نفرشان آموزش دیدهاند و کتاب رسانه خواندهاند و چقدر در مورد اخلاق رسانه آگاهی دارند؟
ولی ما امروزه شاهد تعداد زیادی دانشگاه و مراکز آموزشی رسانهای و تعداد زیاد دانشجویان این رشته هستیم پس چگونه میتوان گفت افراد رسانهای نداریم؟
جعفرمحمدی: شما به تعداد اشاره کردید ما امروزه در همه رشتهها دچار تورم کمیتی شدهایم اما متأسفانه به کیفیت توجهی نشده است. دانشگاههای ما بسرعت در حال تولید فارغالتحصیلان مهندسی، پزشکی، حقوق، تاریخ و جغرافی، روزنامه نگار و... هستند اما چقدر به کیفیت پرداخته شده است؟ فقط به کمیت پرداختیم چرا که اگر از جایی بودجه بخواهند بگیرند یا گزارشی ارائه کنند و پستی بخواهند بگیرند همه بر اساس کمیت است نه کیفیت ما به جامعهای کمیتگرا بدل شدهایم. بهعنوان مثال وزارت ارشاد گزارش میدهد که در این دولت تعداد روزنامهها از ۱۰۰ به ۱۲۰ رسیده است. من نمیگویم که جلوی رشد کمی مطبوعات گرفته شود اما مهم این است که هیچ سازوکار کیفی بر این قضیه وجود ندارد. البته در دوران اخیر اقدامهایی برای رتبهبندی مطبوعات انجام دادهاند یا میثاق اخلاق حرفهای روزنامه نگاران تدوین کردهاند که حرکتهای جدیدی است اما بواقع در این مسیر نوپا هستیم.
شما به موضوع عرق روزنامه نگاری و تعلق خاطر به رسانه اشاره کردید که به طور قطع اینها را در دانشگاه نمیتوان آموزش داد. سؤال این است که عرق به رسانه و اخلاق را چگونه میتوان به وجود آورد؟
مهدی نورعلیشاهی: بر اساس آمارها کشور ایران در آسیا بالاترین درصد تعداد دانشگاههای رسانه را دارد و طبیعی است که تعداد خروجی فارغالتحصیلان این رشتهها نیز زیاد است. اما در کدامیک از دانشگاههای ما چه در مقطع کارشناسی چه بالاتر درس اخلاق در رسانه بهعنوان یک درس اصلی و مهم تدریس میشود؟ در یک کار پژوهشی شغل روزنامه نگاری را از نظر اخلاقی با پرستاری مقایسه کردند. در این میان بررسی کردند تا ببینند درصد آسیبی که خطای یک پرستار به بیمار میرساند چه میزان است و خطای یک روزنامه نگار در یک رسانه افشاگرانه زرد در مورد زندگی خصوصی اشخاص یا مسائل سیاسی تا چه حد آسیب زاست؟ نتیجه نشان داد که برخی آسیبهایی که رسانه به افراد وارد میکند تا سالیان سال باقی میماند.
متأسفانه ما به شرافتمندانه بودن شغل روزنامه نگاری توجه نمیکنیم. چند درصد روزنامه نگاران ما این شغل را انتخاب کردهاند تا صدای مردم باشند؟ چند درصد از صاحبان رسانههای ما از خبرنگارشان میخواهند کار غیر شرافتمندانه انجام دهد؟ به نظر من باید برای شغل رسانه نگاری حرفهای تعریف دوبارهای ارائه شود. ما امروزه با معضلی رو به رو هستیم به نام رسانههای بیشناسنامه که به خاطر گسترش تکنولوژی پدید آمده است؛ از کانالهای تلگرامی گرفته تا سایتهای مختلفی که به وجود آمده و باعث شدهاند رسانههایی رشد کنند که نه صاحب رسانه مشخص است، نه خبرنگارش. بنابراین تعریف ما از رسانه علاوه بر اینکه باید فیزیکال باشد، تعریف شغل رسانه نگاری هم باشد. این شغل برای همه آدمها جذابیت بسیاری دارد. اما آیا همه کسانی که در رسانههای واقعی و مجازی کار میکنند به معنای واقعی حرفهای و رسانهای هستند؟ مرحوم معتمدنژاد چندین سال قبل از ما میپرسید شغل روزنامه نگاری را برای من تعریف کنید در واقع میخواست بداند کسی که میخواهد وارد این رشته شود اصلاً میداند روزنامه نگاری چیست؟
آقای محمدی شما به این موضوع اشاره داشتید که رسانه را نمیتوان از جامعه جدا دانست و امروزه این تنزل اخلاقی را در همه ابعاد جامعه میتوان دید. از سوی دیگر ما به لحاظ شکلی ناظران مطبوعاتی کم نداریم از جمله هیأت نظارت بر مطبوعات، وزارت ارشاد و مدعی العموم و... اما در مورد نظارت درون صنفی تا حدودی ضعف داریم اینکه نظام و سازمان صنفی نداریم تا چه حد بر این امر تأثیر گذاشته است؟
جعفرمحمدی: نظارتها به طور معمول بر مسائل قانونی است. ما مواردی داریم که اخلاقی هستند اما قانونی نیستند و برعکس مسائلی داریم که نه اخلاقی هستند و نه قانونی. دامنه اخلاق در خیلی از موارد فراتر از قانون است. ممکن است کاری غیراخلاقی باشد اما قانون با آن کاری ندارد مانند غیبت کردن و حسادت که کاری غیر اخلاقی است ولی کسی را به جرم حسادت و غیبت دادگاهی نمیکنند.بنابراین نظارتها اگر کاملاً قانونمند و ضابطهمند هم باشند فقط نظارت بر حسن اجرای قانون یا نظارت برای رسیدگی به شکایتهای افراد میتواند باشد. اخلاق باید درونی باشد و مشکل اصلی ما همین است. وقتی یک پزشک، مهندس، کشاورز، روزنامه نگار و... اخلاق را در کارش رعایت نکند نتیجهاش بیاخلاقی در جامعه میشود همه ما تاروپودهای یک فرش هستیم به نام جامعه. بنابراین من فکر میکنم نهادهایی که مسئول اخلاقسازی در جامعه هستند دچار ضعف بوده و به علت ورود به حوزههای دیگر از مسئولیت اصلی خود که ارتقای اخلاق است غافل ماندهاند. یک روانشناس به نام «لارنس کولبرگ» مراحل رشد اخلاقی را مورد بررسی قرار داده و برای آن سه مرحله قائل است. مرحله نخست پیش قراردادی است که برای بچههای ۴ تا ۱۰ سال است و میگوید این گروه سنی یا از ترس تنبیه یا به خاطر تشویق اخلاق را رعایت کرده و کاری را انجام میدهند یا نمیدهند و این نازلترین بخش اخلاق است. مرحله بعدی که به سنین نوجوانی تا جوانی مربوط میشود مرحله قراردادی است و فرد اخلاق را نه به خاطر ترس یا طمع بلکه به خاطر جلب تحسین دیگران و رعایت نظم اجتماعی انجام میدهد. اما مرحله سوم پساقراردادی است که فرد اخلاق را رعایت میکند اما نه به خاطر اینکه قانون گفته بلکه به خاطر فضیلتی که در او ایجاد شده است و به عبارتی به خاطر وجدانش اخلاق را رعایت میکند. «کولبرگ» برای این مراحل سن مشخصی را تعیین کرده است اما واقعیت این است که خیلی از افراد ممکن است پنجاه ساله باشند اما هنوز در مرحله پیش قراردادی مانده باشند و متأسفانه بیشتر افراد در جامعه ما در مرحله یک و حداکثر دو این رتبهبندی قرار دارند. بسیاری از مردم جامعه ما فارغ از شغلی که دارند در مراحل اولیه ماندهاند و این مشکل اصلی ماست و عزمی جدی میخواهد و نهادهایی مانند آموزش و پرورش، دانشگاهها و روحانیت و تمام گروههایی که وظیفه رشد اخلاقی جامعه با آنهاست باید وارد عمل شوند.
مهدی نورعلیشاهی: قانون در نگاه روزنامه نگار اخلاق مدار مدافع یک سازوکار ناظر بر کیفیت روزنامه نگاری است. در جامعه ما چند عامل باعث شده که اخلاق روزنامه نگاری نزول پیدا کند. نخست بیتوجهی به کیفیت است که باعث شده شغل روزنامه نگاری کاری سطحی تلقی شود . امروزه هر کسی فکر میکند میتواند روزنامه نگار باشد. خیلی از کسانی که از نظر مالی متمول هستند به هر دلیلی میخواهند رسانه داشته باشند وقتی این کار را انجام میدهند یک عده افراد غیر حرفهای را هم جمع میکنند چون روزنامه نگار و خبرنگار حرفهای وارد هر رسانهای نمیشود و با هر دستمزدی حاضر به کار نیست و به هر کار غیر اخلاقی تن نمیدهد بنابراین شاهد تکثر رسانههای بیشناسنامه میشویم و همین موضوع عامل اصلی بیاخلاقی در رسانههاست. بر اساس رتبهبندی که وزارت ارشاد چندی قبل انجام داد ما میبینیم که در میان ۱۵ رسانه اول کشور کمترین میزان مشکل و اختلاف و شکایت را داریم چون این رسانهها هیچ وقت با خبرنگار خود مشکلی ندارند یا کارت خبرنگاری برای هر کسی صادر نمیکنند. در حالی که متأسفانه در رسانههای ضعیف و سطح پایین این کارها انجام میشود حتی بعضی از مدیران رسانهها از برخی افراد پول میگیرند و برایشان کارت خبرنگاری صادر میکنند. در حالی که رسانهای که اصول رسانهداری را رعایت میکند هرگز چنین کاری انجام نمیدهد. البته تکثر رسانه از یک نظر خوب است از این نظر که افرادی به خاطر جذابیتهای این حرفه وارد رسانه میشوند اما بعد از مدتی به دلیل نداشتن آگاهی و تجربه و توان مالی متوجه سختیهای این کار میشوند و خودشان کنار میروند اما از سوی دیگر به موضوع اخلاق در رسانه میرسیم چرا که وقتی رسانه زیاد میشود به خبرنگار هم نیاز دارند، امروزه هم که در همه نهادها و فرهنگسراها و دانشگاهها دورههای آموزش خبرنگاری گذاشتهاند بنابراین ما با تعداد زیادی خبرنگار هم مواجه شدهایم. این رسانهها هم به دنبال نیروهای ارزان قیمت هستند. نتیجه این میشود که مدیر رسانه که مفهوم اقتصاد رسانه را نمیداند و خبرنگاری که از اخلاق رسانه آگاهی ندارد بیاخلاقی را ترویج میدهند بهعنوان مثال مدیر رسانه به خبرنگارش میگوید وقتی با فلانی مصاحبه میکنی به او بگو اگر میخواهد خبرش تیتر یک شود باید فلان مبلغ پول بدهد. این یعنی بیاخلاقی گسترش مییابد.
بهطور معمول در جامعه هر فردی که به کیفیت و اخلاق توجه کند نتیجهاش را به گونهای دریافت میکند بهعنوان مثال صاحب یک رستوران وقتی غذای خوبی به مشتری ارائه کند و خدمات مناسبی بدهد پاسخ این کار را با جلب مشتریهای بیشتری دریافت میکند و این را در صنوف دیگر هم شاهد هستیم اما میخواهیم بدانیم در مورد رسانهها چگونه است آیا پر مخاطب بودن یک رسانه به معنای اخلاق مدار بودن آن است؟ آیا گرایش مخاطبان به یک سری رسانهها، سایتها و کانالهای پیام رسان که تعلق خاطری به اخلاق ندارند خود بر بیاخلاقی دامن نمیزند؟
جعفرمحمدی: شاید اگر شما یک بار به رستورانی بروید و غذا و خدمات خوب دریافت کنید میتوانید قضاوت کنید که این رستوران خوبی است. اما در مورد رسانه ما با یک روند مدت دار طرف هستیم و نمیتوان با خواندن یک شماره از یک روزنامه یا مقالهای از یک سایت قضاوت کنیم که اخلاق و انصاف را رعایت میکند یا خیر. بلکه باید مدتی با این رسانه همراه بود و سر بزنگاهها آن را ارزیابی کرد. بنابراین نمیتوان فقط میزان مخاطب را دلیلی موجه برای اخلاق مداری یک رسانه دانست. در فضای سایتها و خبرگزاریها این را بخوبی میبینیم که بعضی رسانهها که به منابعی هم وصل هستند با انتشار مطالب بیارزش و غیر اخلاقی آمار مخاطبانشان را بالا میبرند و رتبه خوبی هم دارند. پس الزاماً نمیتوان این را بهعنوان یک فرمول در نظر گرفت اما تجربه شخصی من میگوید اگر رسانهای اخلاق مدارانه، منصفانه و عادلانه کار کند در دراز مدت اقبال و اعتماد مخاطب به آن ایجاد خواهد شد.
مهدی نورعلیشاهی: وقتی بیاخلاقی تسری پیدا کند، مانند ویروس جامعه را در برمیگیرد. در چنین شرایطی رسانهای هم که بخواهد اخلاق مدار باشد در تنگنا قرار میگیرد. بهعنوان مثال خبری که مصداق بیاخلاقی است وقتی در یک روز در همه رسانهها منتشر میشود رسانهای که پایبند اخلاق است اگر نخواهد آن خبر را منتشر کند از قافله جا میماند و در حاشیه قرار میگیرد. متأسفانه در حال حاضر یک جریانسازی رسانهای با محور بیاخلاقی در جامعه ما وجود دارد که جلوی آن باید گرفته شود. گاه میبینیم در عرض چند دقیقه یک خبر غیرواقعی یا غیراخلاقی در تمام سایتها منتشر میشود و ما میدانیم که اشتباه است اما باید چه کار کرد؟ آیا باید نگاه ضابط داشته باشیم و با همه برخورد قانونی کنیم؟ یا به جای آن آدمهای کیفی تربیت کنیم که خودشان بر خودشان نظارت داشته باشند. چرا که ما نخستین کسی هستیم که دروازهبانی خبر را برای خودمان انجام میدهیم. وقتی مسئولیتها و تعهدات روزنامه نگاری را در کار رعایت کنیم هنگام تنظیم خبر میتوان به نوعی این کار را کرد که همان بیاخلاقی در انتشار خبر نمود دیگری پیدا کند.
البته در این میان غیر از خبرنگار نقش و نگاه مدیر مسئول و سردبیر به موضوع هم بسیار مهم است چرا که برخی مواقع خبرنگار به خواست آنها مجبور میشود نگارش و خط و مشی مطلبش را تغییر دهد.
مهدی نورعلیشاهی: صد درصد همین است. تقاضای سردبیر و صاحب رسانه از خبرنگار در نوع نگارش خبر ومفهوم خود ممیزی در بحث اخلاق مداری همگی از عوامل تأثیرگذار هستند. برخی خبرنگاران نیز معتقدند مدیر مسئولی که ما را بیمه نمیکند یا حقوق پایین میدهد و بموقع دستمزدها را پرداخت نمیکند به گونهای به خبرنگار مجوز میدهد که راه دیگری برای تأمین درآمد پیدا کند و در واقع نخستین بیاخلاقی را او انجام میدهد.
جعفرمحمدی: بنده در نخستین سالهای فعالیتم در روزنامهای به سردبیری شخصی به نام "صدرینیا"کار میکردم. ایشان به همه مسائل نگاهی انسانی داشت. یک روز به بنده سوژهای درباره تلفات جادهای دادند و استدلالی که برای نوشتن این گزارش ارائه کردند همیشه برایم تبدیل به یک الگوی فکری شد. ایشان به من گفتند اگر بتوانیم با نوشتههای خود وپیگیریهای رسانهای کاری کنیم که حتی یک نفر در حوادث جادهای کمتر کشته شود به رسالت خود عمل کردهایم و برای ما کافی است. بنابراین بزرگانی که در رسانهها بهعنوان مدیر مسئول و سردبیر و دبیر حضور دارند نقش مهمتری ایفا میکنند اما متأسفانه صاحبان برخی رسانههای ما به رسانه نگاه به ما هو رسانه ندارند. بلکه بهعنوان یک محل کسب درآمد یا فعالیتهای سیاسی نگاه میکنند و یکی از دلایلش هم امکاناتی است که از گذشته به رسانهها داده میشده و هنوز هم بخشی از آن بهعنوان یارانه مطبوعاتی ادامه دارد. در واقع یارانه یعنی روزنامهای منتشر کن و ما با کیفیتش کاری نداریم فقط در آخر سال یارانهاش را میدهیم. اصلاً در دورهای یکی از تجارتهای پر سود این بود که افراد مجوز نشریه میگرفتند و کاغذی را که دولت میداد در بازار آزاد میفروختند البته الان ظاهراً دیگر کاغذ نمیدهند. به نظرم اگر دولت یارانه مطبوعاتی را قطع کند رقابت واقعی میشود و روزنامه به فکر ارائه کار بهتر و جذب مخاطب میافتد تا بتواند خودش را اداره کند. اگر هم قرار باشد یارانهای پرداخت شود باید به نشریههایی بپردازند که در حوزههای خاص و تخصصی فعالیت میکنند و مخاطب زیادی ندارند اما باید برای حفظ و شناخت و زنده نگهداشتن آن حوزه منتشر شوند.
موضوعی که این روزها رسانهها را بخصوص از منظر اخلاقی به چالش کشیده است رسانههای مجازی و شهروند خبرنگاران هستند البته این تابعی از اتفاقاتی است که در دنیا افتاده و نمونهاش هم اینکه امروزه مردم در امریکا ترجیح میدهند به جای رسانههای رسمی و با اسلوب به سراغ مطالبی بروند که ترامپ با ادبیات خاص خود در توئیتر میگذارد، در واقع شبکههای اجتماعی به نوعی سازههای قبلی را ویران کرده است. در این وضعیت رسانههایی که میخواهند اسلوب و ضوابط مشخصی را رعایت کنند با چه چالشهایی رو به رو خواهد بود؟
مهدی نورعلیشاهی: ما باید بین مفهوم شهروند خبرنگار و روزنامه نگار به معنای کلی یک خط بکشیم. روزنامه نگار کسی است که شغل اصلی و مستمرش برای کسب درآمد، تهیه و تولید محتوای فکری و انتشارش برای دیگران است. هر چند با گسترش فضای مجازی روزانه صدها خبر میشنویم اما بهعنوان مثال تا زمانی که کانال خبری روزنامه ایران خبری را منتشر نکند من نمیتوانم به آن استناد کنم. ما نمیتوانیم بگوییم شهروند خبرنگاران با روزنامه نگاران مساوی هستند چرا که اصلاً مفاهیمش با یکدیگر متفاوت است. شهروند خبرنگار برای تفریح و سرگرمی یا محک زدن حضور خودش این کار را میکند اما روزنامه نگار حرفهای شغل تخصصیاش این است و به قول معروف از این راه نان در میآورد. ما داریم از یک صنف کاملاً جدی صحبت میکنیم و باید به آن پرداخته شود. چرا دخالت فردی که پزشک نیست در امور پزشکی جرم محسوب میشود اما هر کسی به خودش اجازه میدهد در حوزه خبرنگاری ورود کند و به هر طریقی کارت خبرنگاری بگیرد در صورتی که نه علمش را دارد نه در این حوزه کار کرده است. من باز هم تکرار میکنم اگر کسی شغلش روزنامه نگاری است باید روی او سرمایهگذاری کرد.
جعفرمحمدی: مارشال مک لوهان مفهومی دارد با عنوان دهکده جهانی اما من فکر میکنم ما امروزه در مرحله اتاق جهانی هستیم به عبارتی با گسترش شبکههای مجازی همه ما در یک اتاق هستیم. اما این تبدیل زیست نیازمند بسترسازی جدیدی است. اگر دچار هرج و مرج در این عرصه شدهایم به خاطر این است که در دوران گذار هستیم. مردم باید این فضا را بشناسند تا آییننامههای نوشته و نانوشتهاش بین مردم جا بیفتد، این آسیبها را باید متحمل شویم اما اگر بخواهیم روند بهبود زیست در این فضا را که رسانه نیز بخشی از زندگی ما شده تسریع کنیم باید سواد رسانهای مردم را افزایش دهیم. شاید تا چند سال قبل مردم میتوانستند بگویند ما با رسانه کاری نداریم اما امروز این رسانه است که با ما کار دارد. یعنی هر کسی که یک گوشی تلفن هوشمند دارد به ناچار با رسانه به معنای جدیدش سروکار دارد. روزانه صدها خبر از کانالها و سایتهای مختلف برای ما ارسال میشود و برای اینکه بتوانیم سره را از ناسره تشخیص دهیم باید توان تشخیص داشته باشیم که اسم این توان همان سواد رسانهای است اما متأسفانه در کشور ما به آن بها داده نمیشود.
اگر تعداد اعضای کانالهای تلگرامی را نگاه کنیم میبینیم که کانالهای به اصطلاح زرد تا یکی دو میلیون نفر هم عضو دارند که البته این کانالها خودشان هم از اخبار و مطالب کانالهای رسمی استفاده میکنند اما به نوعی اخبار را تغییر میدهند و متناسب با سلیقه عامه عرضه میکنند با این حال مخاطبان زیادی عضو این کانالها هستند، آیا رویه این رسانهها نیز از منظر اخلاقی قابل سرزنش است؟
جعفرمحمدی: ببینید سرگرمکننده و شاد بودن کانالها مشکل ما نیست اتفاقاً این امر به شاد کردن جامعه کمک میکند اما مشکل فریبکاری و دروغ و دزدی خبر است. وقتی در رسانهای خبری علیه شخصی مینویسیم آبروی او را میدزدیم، اگر خبر دروغی منتشر میکنیم اعتماد و آگاهی مردم را میدزدیم. اگر در زندگی شخصی و رسانهای ما همین یک مفهوم نهادینه شود که دزد نباشیم کفایت میکند.
به نظر شما میثاق اخلاق حرفهای روزنامه نگاران که به تازگی تهیه شده و به امضای برخی از مدیران مسئول رسیده تا چه حد تأثیرگذار است و چه میزان مورد استقبال قرار گرفته است؟
جعفرمحمدی: این میثاق بهعنوان یک گام اولیه برای اینکه اخلاق حرفهای به رسمیت شناخته شود و نظارت درونی وجود داشته باشد تهیه شد. ما این را امضا کردیم اما نسبت به بعضی از بندهایش حرف داریم و شاید نیاز باشد که در نسخههای بعدی این میثاق تبادل نظر بیشتری انجام شود و نسخه بینقصتری داشته باشیم اما در مجموع گام رو به جلویی است.
مهدی نورعلیشاهی: اما به نظر من همین میثاق اخلاقی حلقه گمشده همه رفتارهای رسانهای ما در ایران است. هر چند که کشور ایران درسابقه تاریخی منطقه یکی از نخستینها در حوزه مطبوعات بوده است اما از این منظر که ما داریم جریده را از نگاه خودش مینگریم در حال گذران دوران نوزایی مطبوعات هستیم. اگر این را دنبال کنیم و به این الگو عملگرایانه نگاه کنیم در سالهای بعد میتوان شاهد اصلاح رفتاری خوبی در مطبوعات باشیم. در مورد رسانههایی هم که این میثاق را امضا کردهاند باید گفت میتوان شاکله خیلی از رسانههای اصلی کشور را در آن دید و این به کیفیت موضوع کمک میکند.
محمدرضا عزیزی / فرناز قلعه دار