دستگاهِ «پدر»سازی

دستگاهِ «پدر»سازی
تاریخ انتشار : يکشنبه, ۰۶ مرداد ۱۳۹۸
پژمان موسوی

این ماجرای پدرسازی هم برای خودش داستانی شده. هر روز خبری منتشر می‌شود مبنی بر اظهار فضل، خبر درگذشت، نام‌گذاری خیابان و... از سوی یک به اصطلاح پدر! تمامی هم ندارد این داستان. به عدد علوم و فنون،یک پدر به جامعه عرضه شده. در میان علوم مختلف اما، حوزه ارتباطات، روزنامه‌نگاری و روابط عمومی، به لحاظ کمی صاحب بیشترین عنوان پدر است. شاید چون ما رسانه‌ای‌ها، وسایل ارتباط‌جمعی از روزنامه و مجله تا رادیو و تلویزیون را در اختیار داریم، پدرهای بیشتری برای خودمان خلق کرده‌ایم تا یک وقت خدای نکرده بی‌پدر نمانیم. الان شما ببینید، کاظم معتمدنژاد پدر علم ارتباطات است، به باقر ساروخانی می‌گوییم پدر علم جامعه‌شناسی و ارتباطات، علی‌اکبر فرهنگی را پدر علم مدیریت رسانه و ارتباطات لقب داده‌ایم، یونس شکرخواه پدر روزنامه‌نگاری آنلاین است، حمید نطقی و میرزابابا مطهری‌نژاد هر دو عنوان پدر روبط‌عمومی ایران را یدک می‌کشند، علی‌اکبر جلالی پدر فناوری اطلاعات است، شاهرخ حاتمی پدر فتوژورنالیست‌ها و ناصرعلی سعادت هم پدر اینترنت ایران. خطاب من در این یادداشت به هیچ روی به این اساتید نیست؛ بسیاری از این چهره‌ها حق استادی بر گردن من دارند و حتما علم ارتباطات، روابط عمومی و روزنامه‌نگاری بدون کوشش‌های این افراد یک جای خالیِ بزرگ داشت. مخاطب این یادداشت بعضی از شاگردان، روزنامه‌نگاران و بادمجان دور قاب‌چین‌هایی است که هر روز یک صفت «پدر» پشت اسم اساتیدمان می‌گذارند و آنقدر گاهی آش را شور می‌کنند که بعضا صدای خود این اساتید هم بلند می‌شود. البته طبیعی است که برخی این لقب پدری را بسیار هم می‌پسندند و چه بسا که پشت این پدر شدنشان مذاکراتی در کار باشد؛ البته ما با این استثناها کاری نداریم و قاعده برایمان مهم است.قاعده‌ای که می‌گوید این دستگاه پدرسازی را یک جایی باید سرجایش نشاند و اجازه عرض اندام بیش از این به آن نداد. اتفاقا این ما روزنامه‌نگارها بودیم که این سنت پدر سازی را ایجاد، تثبیت و تداوم بخشیدیم و کار را به جایی رساندیم که این روزها در سطح رسانه‌ها و حتی مراکز دانشگاهی و آموزش عالی با عناوینی چون پدر شیمی، پدر فیزیک، پدر ریاضی و سایر پدرها برای علوم مختلف روبرو هستیم.

موضوع یک عنوان توخالی و بدون پشتوانه نیست که از آن بگذریم و بگوییم ملالی نیست. شما وقتی به یکی عنوان پدری می‌دهی، نوعی هاله تقدیس دور آن می‌کشی؛ نوعی تقدس به او می‌دهی، دیگر در این صورت نه می‌توانی از او انتقاد کنی و نه می‌توانی تشکیکی به دیدگاه‌ها و نظریاتش وارد کنی. موضوع اصلا با طنز و مطایبه ارتباطی ندارد و اتفاقا خیلی هم جدی است. مگر می‌توانی پدر یک علم باشی و اشتباهی کنی یا نظریه غلطی را مطرح کنی؟ حاشا و کلا! اینگونه می‌شود که یک علم یا رشته تخصصی درجا می‌زند و مدام روی شانه‌های کسی جلو می‌رود که ممکن است او هم مثل خیلی‌های دیگر اشتباه کند یا نظریه‌ای را مطرح کند که محل اشکال باشد. در این صورت دانشجویان و علاقمندان آن حوزه مدام باید به فلان پدر ارجاع بدهند و از او فکت علمی بیاورند. اینگونه نمی‌توان اساسا روی نظریات و دیدگاه‌های او ان‌قلت و اما و اگر آورد و آنها را به حوزه نقد و چالش کشید. همچنین وقتی عنوان پدریِ یک علم یا تخصص را به فردی بدهی، عملا به او حق مالکیت داده‌ای: حقِ آب و گل. حقی که او را مجاز می‌کند نگاه پدرسالارانه‌ خود را به آن حوزه یا رشته تزریق کند. نگاهی که اساسا نباید جایی در فضای آکادمیک به ویژه در حوزه ارتباطات و روزنامه‌نگاری داشته باشد.

بیاییم حداقل ما روزنامه‌نگارها و اهالی ارتباطات و روابط عمومی بساط پدری را از حوزه خودمان یک بار برای همیشه برچینیم و به جای تک صدایی، چند صدایی و تکثر را رواج دهیم. امید که چنین کنیم و چنان شود.