روزگار مطبوعات در روزهای کرونایی

روزگار مطبوعات در روزهای کرونایی
تاریخ انتشار : جمعه, ۲۷ تير ۱۳۹۹
حسن نمک دوست تهرانی

جهان در این روزهای کرونایی حتی اگر برای همه بی‌تغییر مانده باشد برای روزنامه‌های چاپی و روزنامه‌نگاران‌شان در ایران به قطع و یقین تغییر کرده است.

روزنامه‌نگاری، بنابر آرمان‌های تاریخی خود، حرفه جست‌وجوی حقیقت است. نه آنکه حقیقت نزد روزنامه‌نگاران است یا آن‌ها روایت‌گران آن. بلکه در این معنا که حرفه‌ای‌های این عرصه می‌کوشند با روایت تا حد ممکن دقیق، منصفانه، متوازن و بی‌طرفانه واقعیت، کمک‌حال جامعه برای نزدیک شدن به حقیقت باشند؛ فرایندی بسیار پیچیده و دشوار و سراسر چالش.

پیمودن این فرایند، نیاز به شهامت جامعه برای مواجه شدن با تلخی‌های حقیقت دارد. این بار اما «خیاط، خود به کوزه افتاده است» و پرسش مهم این است: آیا روزنامه‌های کاغذی و ما روزنامه‌نگارها جرأت روبه‌روشدن با واقعیت تلخی را داریم که در برابرمان قد علم کرده است؟

این واقعیت که شمار قابل ملاحظه‌ای از مردم، مقامات و حتی همکاران‌مان در رسانه‌های دیگر، بود و نبود مطبوعات کاغذی را علی‌السویه می‌دانند و بر این اعتقادند انتشار یا عدم انتشار روزنامه دیگر اهمیت و تفاوتی معنادار برای جامعه ندارد.

در موقعیت کنونی، تکرار بحث‌های نظری، برشمردن مزیت‌های کلی مطبوعات چاپی و یادآوری‌های تاریخی و احساسی کمکی به حل مسأله اصلی نمی‌کند. استدلال‌های کلی بی‌زمان و لامکان از جمله اینکه مطبوعات می‌توانند در فضای پرغوغای امروز جامعه و سیل عظیم و بی‌پایان خبرها و شایعات و دروغ‌ها، اطلاعات و شبه‌اطلاعات و ضد اطلاعات، منبع موثق باشند، عمیق‌تر و همه‌جانبه‌تر از فضای مجازی و شبکه‌ای به توضیح و تحلیل رویدادها بپردازند، هدف‌مند و اندیشه شده رفتار کنند و ... همان‌قدر به در بسته می‌خورند که یادآوری نقش مطبوعات در بزنگاه‌های تاریخی و گفتن از نوستالژی ورق زدن روزنامه‌ها و عطر خوش کاغذ. حقیقت، دیگر برای این استدلال‌های کلی، «تره هم خرد نمی‌کند».

راه‌حل چیست؟

به نظرم اینکه از بیان و تکیه بر کلیات دست برداریم و در عمل و در واقعیت ما روزنامه‌نگارها بکوشیم هویت روزنامه را به روزنامه‌مان – چه کاغذی و چه دیجیتال و آنلاین و چندرسانه‌ای – بازگردانیم. تلاش برای نزدیک شدن و نزدیک کردن جامعه به حقیقت، ذات و ماهیت روزنامه و روزنامه‌نگاری است.

اکنون هم راه نجاتی جز این نیست. مخاطب امروز، دیگر و بیش از هر زمان انتظار دارد در جریان خبر درست قرار بگیرد، در مصاحبه پرسش‌های خود را ببیند و پاسخ  پرسش‌های خود را بیابد، می‌خواهد گزارش‌ها زندگی او و جریان‌های جامعه را عمیق و صادقانه روایت کنند، نیاز دارد مقاله‌ها دقیق و متنی بر اطلاعات و روشنگر باشند.

مخاطب به جای بیان کلیات، نیاز دارد که پاسخ مسائل روزانه خود را در روزنامه‌ها ببیند و به آنچه می‌بیند اعتماد کند. خلاصه و سرجمع، روزنامه‌ها و روزنامه‌نگاران به دور از واهمه از حقوق او و ملت در برابر کژی‌ها و ناراستی‌ها حمایت کنند. سال‌هاست که از انجام این وظیفه بازمانده‌ایم. ۱۸۰ سالی می‌شود که جز دوره‌های کوتاه چنین نبوده‌ایم. آنچه اکنون درو می‌کنیم محصول همین بازماندن‌ها و نبودن‌هاست. صد البته می‌توان و کار بسیار درستی است که نقش عمده و مخرب حکومت و حکومت‌ها را در بروز نابسامانی‌های امروز تمام رسانه‌ها، اعم از چاپی و آنلاین و دیداری و شنیداری، توضیح داد، بر آن تأکید و به آن اتتقاد کرد.

اما بیایید دست‌کم این بار چنین نکنیم. بیایید در مقام روزنامه‌نگار و در مقام یک روزنامه چاپی درباره آنچه خود باید باشیم تا بود و نبودمان برای مخاطبان و جامعه بی‌اهمیت و علی‌السویه نباشد اندیشه کنیم. بیایید روزنامه‌نگار و روزنامه باشیم.