نقش رسانه های اجتماعی و سیار در توسعه

تاریخ انتشار : پنج شنبه, ۲۳ شهريور ۱۳۹۶

آیا فیس بوک، توییتر و تلفن های همراه می توانند جهان را تغییر دهند؟ بدیهی است، خیر! اما در مورد سایت های شبکه های اجتماعی، خوراک اخبار آنلاین، و ارتباطات سیار و در رابطه با فناوری اطلاعات و ارتباطات برای توسعه (ICT4D) نکاتی چند شایان ذکر است. این مقاله برخی ویژگی های کلیدی رسانه های سیار و اجتماعی را شناسایی کرده، آنها را با تغییرات سیاسی و اجتماعی مرتبط دانسته و همزمان به الگوهای جهانی طبقه بندی دیجیتال توجه کرده است. برای مثال، پروژه های تحت حمایت "اسپایدر" که هدف آنها استفاده از وبلاگ ها وتلفن های سیار درجنگ علیه فساد در آفریقاست، برای تشریح و محسوس کردن  فرصتها وچالشها مورد استفاده قرارخواهند گرفت. بازتابها در این زمینه که چگونه سازمانی شبکه بندی شده همچون اسپایدر می تواند از رسانه های اجتماعی بهره گیرد، با ارزیابی خود-انتقادی ازبرخی دام های موجود باهم درخواهند آمیخت.

چه چیز رسانه های اجتماعی متحول کننده است؟

اگر تاکنون رسانه ای وجود داشته که به ما امکان اظهارنظر آزادانه را می دهد، آن رسانه اینترنت خواهد بود. درمجموع هیچ رسانه دیگری این چنین امکان گردش آزاد اطلاعات را به بشر نداده و این چنین مرزهای ملی و فرهنگی کنونی را نادیده نگرفته است. هیچ رسانه دیگری خواستار دستیابی به این همه اطلاعات نیست. بدین ترتیب، اینترنت روح حیات جدیدی را به درون اصول آزادی بیان وعقیده می دمد و آزادی های مطبوعات را درسراسر جهان دموکراتیک هدایت می کند. جهت تکرار رئوس مطالب، ماده۱۹ بیانیه جهانی حقوق بشر اعلام می دارد: "هرکس ازحق آزادی بیان و عقیده برخوردار است؛ این حق شامل آزادی اظهارنظر بدون مداخله و جست و جو، دریافت، و افشای اطلاعات و ایده ها ازطریق هر رسانه صرفنظر از حد و مرزها است." اینترنت این ایده آلها را ازطرق متعدد و از راه ارائه همایش عمومی دسترسی جهانی به رسمیت می شناسد.

این خطوط برگرفته از ماده یک تحت عنوان "شبکه بندی برای دموکراسی: اینترنت  و جهان درحال توسعه" است که در یادبود پانزدهمین سالگرد استقلال نامیبیا، در مجله "دوچلند" منتشر شد. نویسندگان آن اهل نامیبیا و فرد دیگری بودند که احیانا ازطریق اینترنت با او تماس حاصل شده بود. من تا آن زمان حتی به منطقه نیمه صحرایی آفریقا هم نرفته بودم، چه رسد به نامیبیا. اما چاپ آن مقاله درمجله این احساس را در من برانگیخت که به نوعی با این قسمت ازجهان مرتبط هستم. البته شک دارم که مؤلفین، از مقاله من به عنوان کمکی برای همگام شدن مجله با خط مشی جهانی همچون اینترنت و ایجاد دموکراسی براساس تحقیقات من درجنوب شرقی آسیا تجلیل نمایند.

آن مقاله را درسال ۲۰۰۰ مدتی مدید قبل از ایجاد رسانه های اجتماعی نوشتم و درآن به برخی ویژگی های ضروری اینترنت که تا آن زمان کشف شده بودند، اشاره کردم. من که ازسال ۱۹۹۵ درزمینه اینترنت مطالعه کرده ام، چیزی جزاین نمی توانم بگویم که ادعاهای عمومی درمورد قدرت دموکراتیک رسانه های اجتماعی با تصورات آرمانی ما ازتغییر اجتماعی کاملا تشدید می شود، تصوراتی که استدلالات و مباحثات قبلی درمورد اینترنت را توصیف می کرد. آیا می توان گفت طرفداران "انقلاب رسانه های اجتماعی" برای فراخوانی "انقلاب اینترنتی" بسیارجوانند؟ و یا چیزی اساسا متفاوت درمورد رسانه های اجتماعی وجود دارد؟ مایلم درمورد نوظهوری رسانه های اجتماعی کمی موضوع را شور کرده و ادعاهایی مطرح کنم. می دانم برای وقفه هایی که بین نسلها دراستفاده از رسانه های اجتماعی به وجود می آید، چیزی هست که باید گفته شود. افرادی که با اینترنت بزرگ شده اند، ظاهرا بیشتر با وبلاگ نویسی، توییتر و فیس بوک سازگارند تا آنها که قبل ازاین تکنولوژیها و حداقل درنقاط دارای ارتباطات قوی اینترنتی به دنیا آمده اند. حتی به طورکلی برای شباهتهای بین رسانه های اجتماعی و اینترنت هم حرفهایی برای گفتن وجود دارد. ازنظرمن رسانه های اجتماعی بیش ازهمه تجلی "فرهنگ شبکه بندی"اند که اینترنت را در این میان متمایز می سازد (اویمونن،۲۰۰۱). قدرت رسانه های اجتماعی درتوانایی برقراری ارتباط با مردم جهت واسطه قرار دادن و تجهیز شبکه های اجتماعی است. این نه فقط ویژگی رسانه های اجتماعی بلکه ویژگی ذاتی اینترنت است. با این همه، راه اندازی وبلاگ بسیار آسان تر از وب سایت است. به همین ترتیب، افتتاح اکانت (حساب) در فیس بوک به مهارتهای بسیاراندکی نیاز دارد و می توانید مشاهده کنید که تقریبا ۳/۱ نفر ازجمعیت اینترنتی جهان درفیس بوک هستند و بدین ترتیب می توانید دوستان قدیمی و جدید خود را ملاقات کنید.

بنابراین، به نظرمن رسانه های اجتماعی برحسب ابزارهای شبکه بندی که صرفا براساس ویژگی های اجتماعی و فرهنگی اینترنت ایجاد می شود، متحول کننده نیستند، بلکه این قابلیتها را بیشتر دردسترس قرار می دهند. مانند اینترنت، رسانه های اجتماعی نیز غیرمتمرکز، تعاملی، و رسانه هایی فرامرزی شده اند. با دردسترس تر کردن این ابزارهای شبکه بندی برای مردم درسراسر جهان، رسانه های اجتماعی برخی ازویژگی های متحول کننده اینترنت را تقویت می کنند. منظور من ازمتحول کننده، ابتکاری خلاقانه است، نه رادیکال ازنظر سیاسی. گرچه اینترنت دارای تاریخچه تسهیل فعال سازی سیاسی و اصلاحات نیز است. اکنون آنقدر به این منبع اطلاعات جهانی وابسته شده وعادت کرده ایم که شاید فراموش کنیم نحوه جذب اخبارقبل ازظهور وب، یا سازماندهی جنبشهای سیاسی واجتماعی قبل ازوجود ایمیل، (چه رسد به توییتر)، چگونه و چقدر دشوار بوده است.

امتیاز شبکه بندی به عنوان یک اصل سازماندهی اجتماعی توسط محققین برجسته به خوبی مشخص شده است که جهان را برحسب جامعه شبکه جهانی (کاستلز۲۰۰۴،۲۰۰۹) یا شبکه ای ازشبکه ها (هانرز۱۹۹۲،۱۹۹۶) تعریف می کنند. اگرچه برخی پژوهشگران اینترنتی ازنظریه شبکه اجتناب می ورزند، اما من نظری مخالف آنان دارم. زمانی که با فناوری  رسانه که عموما باعنوان "شبکه ای ازشبکه ها" تعریف می شود، روبرو هستیم، ایجاد مجموعه ای تئوریک که ماهیت اینترنت را تحت سلطه قرار می دهد معنادار می شود، به ویژه وقتی نظریه اجتماعی ازشبکه بندی دیجیتال پیشی می گیرد (هانرز،۱۹۸۰).

شبکه های اجتماعی به قدمت بشریت اند، اما در رابطه با تغییراجتماعی باید گفت وقتی یکی ازاساسی ترین اصول موجودیت بشر ازطریق اَشکال جدید ارتباطات وتعامل برقرارمی شود، قطعا حرفی برای گفتن وجود دارد.امروزه شبکه ها درهرکجا وجود دارند و ازطریق رسانه های اجتماعی قابل رؤیت و قابل ارتقا می شوند. این معنی، دارای مفاهیمی ضمنی و مستقیم برای قدرت است. طبق استدلال کاستلز (۲۰۰۴،۲۰۰۹) درجامعه شبکه، قدرت ونیز قدرت متقابل درشبکه ها سازماندهی می شوند. بنابراین، گرچه "منابع" قدرت اجتماعی اساسا تغییر نکرده است، "قلمرویی" که روابط و مناسبات قدرت درآنجا از راه های گوناگون تغییر کرده "عمدتا درسراسر شبکه ها و نه در واحدهای تکی سازماندهی شده است" (کاستلز، ۲۰۰۹:۵۰).

آنچه نظریه شبکه ها را به ویژه ضروری می نماید آن است که این نظریه به طور برابر به تمام رسانه های سیار اطلاق می شود. در بسیاری ازمناطق درحال توسعه تلفن همراه چیزی فراگیرتر از اینترنت است. درحال حاضر۲ میلیارد کاربر اینترنتی درسراسرجهان و حدود۴ میلیارد تلفن همراه در گردش تخمین زده شده اند که ازاین رقم حدود یک میلیارد تلفن هوشمند باقابلیت دسترسی به اینترنت هستند. بنابراین، نظریه شبکه برای تسلط بر ماهیت اجتماعی وفرهنگی رسانه های سیار و اجتماعی راه درازی را درپیش دارد.

وبه همین دلیل است که رسانه های اجتماعی وسیار متحول کننده اند، زیرا فرهنگ شبکه بندی را تسهیل وحتی تقویت می کنند. زمانی که خط مشی جهانی حاکم درراستای انهدام اجتماع (قانون زدایی بخش خصوصی، خصوصی سازی بخش دولتی، تنزل محیط) جهت داده می شود، این واقعیت که رسانه های اجتماعی و سیار مردم را قادر به برقراری ارتباط ،بسیج شدن وتجهیز نمایند، به قدرت متحول کننده (درمعنای ضد تسلط) تعبیر می شود.

بهارعرب، انقلاب اسپانیا و "جنبش اشغال" کنونی جهانی همگی تجهیز با واسطه علیه ساختارهای سیاسی و اقتصادی بالا به پایین را هدف قرارداده اند. البته، این توییتر و فیس بوک نبودند که مبارک را  سرنگون کردند. مردم این کار را انجام دادند. اما اگر رسانه های اجتماعی دراین میان هیچ نقشی ایفا نکردند، چرا مقامات مصری اصلا اقدام به قطع اینترنت کردند؟ زمانی که قدرت و ضدقدرت درشبکه ها سازماندهی می شوند، کاملا معلوم است هرفناوری که میانجی شبکه بندی است، دارای انشعابات سیاسی قابل توجهی خواهد بود. به همین دلیل دولتها درسراسر جهان ازمحبوبیت رسانه های اجتماعی و سیار اینقدر عصبانی می شوند.

لایه بندی دیجیتال و فناوری اطلاعات و ارتباطات برای توسعه

توزیع نابرابر رسانه های دیجیتال به ویژه ازدیدگاه جهانی مسلما بسیار مشکل آفرین است وبه همین سبب، فناوری اطلاعات و ارتباطات برای توسعه عرصه مهم مداخله و تحقیق است. امروز مباحثات درزمینه تقسیم بندی دیجیتال، گسترده تراز اصطلاح فناوری اطلاعات و ارتباطات برای توسعه شده است که درطول همایش جهانی درمورد جامعه اطلاعاتی (WSIS) درژنو درسال۲۰۰۳ شهرت یافت. باگذشت زمان، مناظرات جدال انگیز ظریف تر شده اند و از تمرکز فنی به درک فراگیرتر وقفه های اجتماعی-اقتصادی، فرهنگی وسیاسی تغییر جهت داده اند. حتی خود این اصطلاح نشاندهنده تقسیم بندی شفاف بین "دارا" و"ندار" است و بر دربرگیری/استثنا دیجیتال تمرکزدارد (کاستلز، ۲۰۰۴،۲۰۰۹). درحقیقت، الگوهای لایه بندی دیجیتال همه نوع هستند جز دوتایی، زیرا توزیع نابرابر منابع پیش نیاز مادی وفرهنگی بسیار پیچیده است. با این وجود، ابزارهای گوناگونی که برای سنجش دلیل فناوری اطلاعات و ارتباطات استفاده می شوند نشاندهنده ویژگی الگوهای عمومی لایه بندی دیجیتال به ویژه برای مقایسه بین کشورهای "توسعه یافته" و "درحال توسعه"اند.

یک راه سنجش تاثیر رسانه های اجتماعی، ارزیابی تعداد کاربران است. وقتی درحال جست وجوی تصاویر درگوگل بودم، تصاویری یافتم که فیس بوک را به عنوان یک کشور نشان می داد (تصویر یک). واین واقعیت دارد که فیس بوک با دارابودن حدودا ۷۰۰ میلیون کاربر، قابل قیاس با جمعیت کل یک کشور است، کشوری با داشتن ۷۰۰ میلیون کاربر که یقینا تعداد قابل توجهی بوده و بیانگر حدود ۱۰درصد جمعیت جهان است. اما درمورد توزیع جهانی چطور؟ درحالی که حدود ۲۰۹میلیون یا ۲۵.۶درصد ازجمعیت اروپا و۱۶۸ میلیون یا ۴۸.۴درصد جمعیت آمریکای شمالی ازفیس بوک استفاده می کنند، درآفریقا تعداد کاربران ۳۰ میلیون یا ۳.۰درصد جمعیت است (نمودار ۲). درآسیا، درصد این جمعیت بسیار پایین است (۳.۹درصد)، اما دراین منطقه پرجمعیت تعداد کاربران بسیاربالا و۱۵۳ میلیون نفراست.

وقتی نوبت به تلفن همراه می رسد، این توزیع کمتر نابرابر است. درسال۲۰۱۰، نفوذ تلفن همراه (که طی اشتراکات اندازه گیری شد) ۱۱۴،۲درصد برای کشورهای توسعه یافته و ۷۰.۱درصد برای کشورهای درحال توسعه بود (ITU 2011). این رقم با نفوذ اینترنت، با ۶۸.۸درصد درکشورهای توسعه یافته برخلاف ۲۱.۱درصد درکشورهای درحال توسعه قابل قیاس است. بنابراین، درحالی که شاید اینترنت برای بسیاری افراد درکشورهای درحال توسعه دردسترس نباشد، تلفن همراه بسیارقابل دسترس است. یقینا، همچنان شکافهای عمده برحسب کیفیت و استطاعت مالی وجود دارد، اما اکثر مردم درکشورهای درحال توسعه اکنون به تلفن همراه دسترسی دارند. با طراحی و تولید مدلهای ارزان تلفن های هوشمند توسط شرکتها، تعداد فزاینده مردم درکشورهای درحال توسعه قادرند ازطریق تلفن های همراه خود به اینترنت دسترسی یابند. اما هنوز برای فقیرترین کشورها تلفن همراه مدل پایین استفاده می شود

این آمار را برای یادآوری این نکته ارائه می کنیم که گرچه رسانه های اجتماعی وسیار جهانی هستند، اما توزیعی ناعادلانه و نابرابر دارند که به طرق متعدد به سایر شاخصه های توسعه مرتبط می شود. درواقع، شاخص توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات (IDI) که زیرساختار فناوری اطلاعات و ارتباطات را می سنجد، مهارتها و استفاده ۱۵۲ کشور درسراسرجهان است که کاملا واضح نشان می دهد فقیرترین کشورها درآفریقا، آسیا، وآمریکای لاتین دربحث فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان پایین ترین رتبه بندی می شوند. همانطورکه در جدیدترین سنجش IDI اعلام شد، "درحالی که بیشتر کشورهای پیشگام IDI هنوز ازکشورهای توسعه یافته هستند، جای خوشحالیست که اکثرمجریان پویا ازمیان کشورهای درحال توسعه اند. اما بیشتر آنان کشورهایی با درآمد متوسط اند، واکثر کشورهایی باکمترین میزان توسعه یافتگی درپایین این شاخص باقی می مانند." .

فعال گرایی اجتماعی میانجی شده درعمل: مثالهایی ازتانزانیا و اوگاندا

رسانه های اجتماعی و سیار چگونه درجنگ علیه فساد قابل استفاده اند؟ برخی چالش های موجود چیست؟ اخیرا دو پروژه تحت حمایت اسپایدر درتانزانیا و کشورنیمه صحرایی-آفریقاییِ دیگری آغاز شده که دیدگاههایی با ارزش افزوده رسانه های اجتماعی و سیار ونیز موضوعات قابل بررسی ارائه می دهند. "نه اینجا" پروژه ای است که خواستار توسعه تعاملات شبکه و تلفن همراه برای درجه بندی و گزارش فساد است. طرح آزمایشی اولیه بر یک بخش متمرکز است که درآن شرکای پروژه و داوطلبان فناوری اطلاعات و ارتباطات، با سازمانهایی که فعالانه درآن بخش بافساد مقابله می کنند، همکاری دارند. ازطریق پروژه، سکوهای فناوری براساس نرم افزارمنبع آزاد و باز (FOSS) توسعه خواهند یافت. افراد دراین بخش، از سکوها برای ثبت و ضبط، گزارش دهی، وعلنی کردن فساد آرام (مثلا عدم صلاحیت و قلب واقعیت اعتبارنامه ها)  و فساد  سخت (رشوه خواری  و توجهات جنسی) استفاده خواهند کرد.

باتوجه به امنیت به عنوان دغدغه ای مهم، پروژه "نه اینجا" باید همزمان آزادی وشفافیت را با گمنامی و انسجام متعادل سازد. گرچه رسانه های اجتماعی و سیار می توانند ابزارهایی قدرتمند در مواجهه با فساد وگزارش دهی آن تلقی شوند، اما دارای ریسک نیز هستند. ازآنجا که هدف فعالیت های پروژه شناسایی وحتی طرح دعوی قانونی علیه موارد واقعی وعینی فساد است، این تلاشها می توانند واکنش های جدی را دربرگیرند. افراد درپشت صحنه این اقدامات نگران امنیت خود و افراد درگیر درپروژه اند. بنابراین انسجام و گمنامی آنان همواره باید حفظ شود. همزمان، شرکای پروژه باید مشروعیت این اقدامات را تضمین نمایند که خواستار تخصص قابل توجه جهت رسیدگی و معتبر کردن گزارش های آتی است، نه متذکرشدن اقدامات احتیاطی برای تضمین مراحل قانونیِ متعاقب روند قانونی مربوطه. درحقیقت، توسعه شبکه و کاربری های سیار بخش آسان این پروژه پیچیده است.

پروژه چانجو به شیوه ای کاملا متفاوت به مقابله با فساد پرداخته و موسیقی، رسانه های اجتماعی و تلفن های همراه را با هم می آمیزد. چانجو در زبان کیسواهیلی به معنای "واکسیناسیون"، و پیکاری تبلیغاتی علیه فساد، تنبلی وخودخواهی است. گروهی ازموسیقیدانان تانزانیایی به سراسر این کشور سفر کرده و درفضاهای باز عمومی به اجرا می پردازند. آنها با پیامی قوی برضد فساد موسیقی می نوازند درحالی که مناظره ای آزاد را میان شرکت کنندگان ترغیب می کنند. برای رسیدن  به مخاطبی گسترده تر، تیم پروژه فعالیت های خود را ازطریق وبلاگ مستند خواهند کرد، که همایش عمومی را  برای مناظره گسترش خواهد داد. این موسیقی ازطریق اینترنت وتلفن های همراه به رایگان توزیع خواهد شد و تیم ازعکس و ویدئو برای مستندسازی استفاده خواهند کرد. درپروژه چانجو، فعالیت هنری باید با محدودیت های فناوری متوازن شود. برخلاف تیم "نه اینجا" با برداشت از فناوری اطلاعات و ارتباطات"، تیم پروژه چانجو متشکل از هنرمندان جوانی با مهارتهای فنی بسیار محدود است. درتدارک این پروژه، مشخص شد که این گروه باید وبلاگ نویسی جوان را برای مدیریت تعاملات آنلاین به کارگیرد. این تیم حتی برای پیوند دادن وبلاگ خودش به فعالیت های خود مشکلاتی دارد. درحالی که آنان درسازماندهی، اجراها ودرگیر کردن مخاطبین خود درمناظره تعاملی تخصص دارند، اما وبلاگ نویسی  آنان دقیق و زیرکانه نیست. دراین رابطه، فیس بوک ابزار ارتباطی مکملی ارائه می دهد. برخی ازاعضای این تیم دارای شبکه های بزرگ (۱۰۰۰+) درفیس بوک اند و بیشتر با هدف فیس بوک استفاده می شوند تا وبلاگ نویسی. درمتن فرهنگی تانزانیا، استفاده ازفیس بوک با باورهای محلی دوستی، پیوند خورده و بنابراین واسطه عادات و رسوم فرهنگی پاموجا (باهم بودن) است که نمایانگر مناسبات اجتماعی است (اویمونن، ۲۰۱۲). اجراکنندگان چانجوازطریق به روز رسانی موقعیت و پستهای دیواری درصفحات فیس بوک خود می توانند اطلاعات را مبادله و دوستان خود را به وبلاگ خود هدایت کنند، وبنابراین ازیک رسانه اجتماعی برای ارتقای استفاده از رسانه اجتماعی دیگر ازطریق اصلاح وجبران خسارت استفاده نمایند.

چه کسی اسپایدر را لایک می کند؟

اسپایدر همچون اکثرسازمانها از رسانه های اجتماعی برای برقراری ارتباط با شرکا وسهامداران علاوه بر وب سایت و خبرنامه آنلاین استفاده می کند. به عبارت دقیق تر، اسپایدر دارای یک صفحه فیس بوک، یک اکانت توییتر، و یک اکانت لینکدین است. هیچیک ازاین سکوهای رسانه های اجتماعی از ازدحام جمعیت ویژه ای برخوردار نیستند؛ اسپایدر دارای ۱۰۵ عضو درلینکدین، ۴۱۲ فالوور در توییتر، و۵۶ لایک درفیس بوک است. طبق مقایسه، خبرنامه آنلاین به شبکه ای ازحدود ۸۵۰ نفر توزیع می شود.

ازآنجاکه اسپایدر سازمانی شبکه ای است، رسانه های اجتماعی معنا پیدا کرده و ابزارهای شبکه بندی برای ارتباطات متنی وصوتی-تصویری ارائه می دهند. شبکه اسپایدر درسراسر جهان منتشرشده واین خبرنامه به مردم دربیش از۴۰ کشورمختلف می رسد. رسانه های اجتماعی می توانند صریحا ارتباطات و تعاملات جهانی را تقویت کنند، بنابراین شبکه های اسپایدر را اجرا نموده وبه آنها عینیت می بخشند. با این همه، رسانه های اجتماعی چالش های بیشماری را مطرح می سازند که رویارویی با آنها ساده نیست. طی سالها، رسانه های اجتماعی به نمود عینی "ابتذال" تبدیل شده اند و "انتظار می رود سازمانها در آنها حضور داشته باشند." دانیل برگرن، مسئول ارتباطات اسپایدر، به زمانی اشاره می کند که به بحث درمورد استفاده از رسانه های اجتماعی پرداختیم. اما حضورداشتن به خودی خود به استفاده فعال از رسانه های اجتماعی تعبیر نمی شود، بلکه زمان وتلاشی قابل توجه و مهارتهای فنی-اجتماعی خاصی می طلبد.

طبق نظر دانیل، اگر ازاین ابزارها به نحوی کاملا برنامه ریزی شده استفاده نکنید ریسک پدیدارشدن "اجتماعی نبودن" وجود دارد. واین درست است که وقتی شما دررسانه های اجتماعی ظاهر می شوید، انتظار می رود بیش اززمانی که درسایر رسانه های دیجیتال به سر می برید، اجتماعی باشید. درنهایت، نکته همین جاست. اما ارتباطات و تعامل درزمینه های حرفه ای خواستارتلاش بیشتری است، تا زمانی که به دوستانتان می گویید برای شام چه داشتید. با گذشت سالها، به ویژه فیس بوک به آن چیزی تحول یافته که به عنوان "شبکه موازی" تلقی می شود. اساسا یک سایت شبکه بندی اجتماعی برای دانشجویان درایالات متحده باشهرت ومحبوبیت فزاینده فیس بوک، بابیش ازهرکاربرد دیگری به ویژه وب سایتها همراه می گردد. سازمانها وشرکتها به داشتن صفحات فیس بوک تشویق می شوند واین روندی است که به ویژه مشاورین ارتباطات و رسانه آن را ترغیب می کنند. اما ترس فزاینده ازحذف شدن هم وجود دارد. اگر درفیس بوک نباشید، مردم تصور می کنند سازمان شما منسوخ شده است. ما همچنان شاهد عواقب وپیامدهای جذب و دفع فیس بوک هستیم، اما لازم است ازخود بپرسیم مرزهای ارتباطات شخصی و حرفه ای را تاکجا می خواهیم مجددا ترسیم کنیم؟ بنابراین، گرچه رسانه های اجتماعی فرصت های زیادی برای سازمانهایی همچون اسپایدر ایجاد می کنند، اما چالشهایی جدید نیز حداقل برحسب منابع لازم برای ارتباطات مطرح می نمایند.