کتاب مقدس ویراستاران

تاریخ انتشار : جمعه, ۱۴ مهر ۱۳۹۶

دکتر میرشمس‌الدین ادیب سلطانی برای بسیاری ناشناخته است و برای آنان که می‌شناسندش معماست. علت مجهول ماندنش معلوم است: نه سخنرانی می‌کند، نه حاضر به مصاحبه می‌شود، ‌نه مقاله می‌نویسد و نه در اجتماعات عمومی حاضر می‌شود.

حتی در این زمانه که «گردش روزگار برعکس (تصویر) است»، عکس زیادی از او در دست نیست. ارتباط وی با جهان بیرونی‌اش فقط از طریق کتاب‌هایش است و آنها هم جز به کار خواص نمی‌آید و این خواص نیز چیزی از زندگی او نمی‌دانند.

ادیب سلطانی که در خانواده‌ای اهل فرهنگ زاده شد (پدرش از مقامات وزارت معارف بود و مادرش شاعر) نخست در رشته حقوق به تحصیل پرداخت و سپس آن را ناتمام گذاشت و پزشکی خواند و به پایانش رساند. اما حرفه پزشکی را برنگزید و ظاهرا یک نسخه هم ننوشت، بلکه در پی علایق دیگر رفت و در چند رشته متفاوت و دور از هم به مطالعه و تحقیق پرداخت: شیمی، روانشناسی، منطق، فلسفه، ریاضیات، زبانشناسی، ترجمه، ویرایش و نقاشی.

 چون به ترجمه و ویرایش و زبانشناسی علاقه‌مند بود، زبان‌آموزی را جدی گرفت و دوازده زبان آموخت؛ از جمله انگلیسی، آلمانی، چینی، روسی، یونانی، لاتین، عربی و عبری. از وی تاکنون سیزده عنوان کتاب به چاپ رسیده که هر یک در موضوع خود بی‌مانند است؛ از جمله: راهنمای آماده ساختن کتاب، درآمدی بر چگونگی شیوه خط فارسی، مساله چپ و آینده آن (به انگلیسی)، سنجش خرد ناب (ترجمه از آلمانی) و منطق ارسطو (ترجمه از یونانی)

ادیب سلطانی چند سال در موسسه انتشارات فرانکلین به ویراستاری اشتغال داشت و به گواهی سرویراستار آن موسسه، «دقیق» و «پرحوصله»، «مبادی آداب» و «پایبند به اخلاق صحیح» بود و در حل مشکلات علمی «گاه بارقه‌هایی از خود نشان می‌داد که در حد نبوغ بود. در زندگی خصوصی نیز ساده و زاهد مسلک بود و همین به احترامی که در چشم همکاران خود کسب کرده بود، می‌افزود.۱

در فهرستی بلند که از دانشوران صدسال اخیر در ذهن دارم، این چند نفر را از همه دقیق‌تر یافته‌ام. محمد قزوینی، امیرحسین یزدگردی، ادیب سلطانی و مصطفی ملکیان. در همه آثار ایشان نازک‌بینی و باریک‌اندیشی نمایان است؛ از جمله در شاهکار ادیب سلطانی درباره کتاب.

راهنمای آماده ساختن کتاب (چاپ اول، ۱۳۶۵)، راهنمایی آموزنده برای همه کتاب‌پردازان است؛ از نویسندگان تا مترجمان و از ویراستاران تا ناشران. این اثر را می‌توان بهترین کتاب درباره آیین نگارش و ویرایش و نشر شمرد و مقصودم از «بهترین»، جامع‌ترین، مستندترین، علمی‌ترین و دقیق‌ترین است. هر بحثی که در این کتاب آمده، همه ابعاد و اضلاع و استثناهای آن بررسی و تا هم فیها خالدون آن کاویده شده است. از چاپ اول این کتاب تاکنون چند دهه می‌گذرد و دراین مدت چندین کتاب منتشر شده است، ولی هیچ‌کدام قابل مقایسه با کتاب ادیب سلطانی نیست. اگر بشود گفت در علم نیز کتاب مقدس وجود دارد، می‌توان راهنمای آماده ساختن کتاب را کتاب مقدس ویراستاران خواند. نمی‌دانم چرا این اثر به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برگزیده نشد، شاید هم برگزیده شد و نویسنده‌اش از دریافت جایزه خودداری ورزید.

 

راهنمای آماده ساختن کتاب

فهرست کوتاه کتاب بدین شرح است: «کالبدشناسی کتاب و پاره‌ای مسائل مربوط به تکوین آن»، «چاپ و صحافی»، «نقطه‌گذاری در رابطه با نکات نظری و چاپی»، «شیوه خط فارسی»، «روش نوشتن واژه‌ها و نام‌های بیگانه در فارسی»، «کلمات و نشانه‌های بیگانه در متن و در پانوشت‌ها»، «اعداد و ریاضیات»، «مقیاس‌ها و تبدیل‌ها»، «اصطلاح شناسی»، «پانوشت‌ها و یادداشت‌ها»، «کتاب‌نامه‌ها»، «فهرست‌های راهنما»، «واژه‌نامه‌ها»، «جدول‌ها، نمودارها، تصویرها»، «درباره ویرایش»، «تولید کتاب».

هنگامی که فهرست تفصیلی کتاب را در چند صفحه ملاحظه می‌کنیم، به نظر می‌رسد مطلبی ناگفته نمانده و از صدر تا ذیل موضوعات و جزئیات آن در بیش از هزار صفحه بررسی شده است.

از این روست که چون نویسندگان و ویراستاران در سال ۱۳۶۵ با کتابی بدین تفصیل مواجه شدند، به دلهره افتادند که این همه دانستنی درباره کتاب بود و ما نمی‌دانستیم.

دقت ادیب سلطانی در پژوهش و نگارش و ویرایش ناشی از کمال‌گرایی اوست. وی به متوسط و خوب راضی نمی‌شود.

یکی از منتقدان راهنمای آماده ساختن کتاب، ضمن اشکال گرفتن بر سره‌نویسی مولف و استعمال واژه‌های غریب، گفته است: «تقید مولف به رعایت اتقان و انتظام و امانت نیز نمونه‌هایی از نوع دیگر برای غرابت‌گرایی او به دست می‌دهد».۲

از اینجا معلوم می‌شود از بس در میان ما بی‌دقتی و شلختگی و خلاف امانت عادی شده است که اگر کسی خلاف این باشد به اتهام «غرابت‌گرایی» رانده می‌شود.

راست اینکه آن دو ناقد راهنمای آماده ساختن کتاب به دیده انصاف در کتاب ننگریستند و چون فارسی‌گرایی و واژه‌سازی ادیب سلطانی را نپسندیدند، محتوای کتاب را هم چنان که باید قدر ندانستند. اگر فرض کنیم همه اشکالات ایشان به زبان کتاب درست باشد، می‌شود طاووس و پای او. چرا به زیبایی‌هایش نمی‌نگرند و فقط در پایش خیره می‌شوند؟

احتیاط و دقت علمی ادیب سلطانی را از اینجا می‌توان دریافت که توصیه می‌کند در هر موضوع علمی، نخست باید منابع متفاوت را به مطالعه گیریم. ولی چون ممکن است در تفسیر آنچه خوانده‌ایم دچار اشتباه شویم، باید به آن مطالعه بسنده نکنیم. بلکه آن را با اهل فن در میان بگذاریم. سپس باز مطالعه را ادامه دهیم و آنگاه نتیجه‌گیری کنیم؛ بنابراین: مطالعه مستقل ← تصمیم موقت ← بحث با دیگران ← مطالعه مستقل ← تصمیم نهایی. با این توضیح که در علم هیچ چیز «نهایی» نیست.۳

این روش را مقایسه کنید با روش نویسندگان معاصر ما که اولا تک منبعی هستند و ثانیا مطالعه کرده و نکرده، می‌نویسند و حکم صادر می‌کنند و با تعصب هم بر دیدگاهشان اصرار می‌ورزند. از آنچه به ذهنشان می‌آید تا آنچه می‌نویسند، چند دقیقه‌ای نمی‌گذرد. نظر موقت ندارند، بلکه هر آنچه در ابتدا به ذهنشان می‌آید، نظر آخرشان می‌شود. در گفت‌وگو با دیگران نیز به دنبال کشف حقیقت نیستند، بلکه در پی اثبات حقانیت خودند.

باز هم اگر بخواهیم بر احتیاط علمی ادیب سلطانی انگشت بگذاریم، به روش علمی‌اش باید اشاره کنیم که «روش آشتی و احتیاط و محافظه‌کاری و درست دانستن همه استدلال‌های به ظاهر متناقض یا متضاد»۴ است: آشتی خردگرایی (راسیونالیسم) با تجربه‌گرایی (آمپیریسم)، آشتی قیاس با استقرا، آشتی شناخت با نمی‌دانم کیشی، آشتی ارزش (آنچه باید باشد) با بودش (آنچه هست) و حتی آشتی اعتدال با افراط، یعنی «دوست نداشتن هیچ چیز به افراط مگر اعتدال».۵ در جایی دیگر از این روش آشتی‌گرایی که من نیز بدان تعلق دارم، سخن خواهم گفت: ان‌شاءاله.

توصیه من به همه نویسندگان این است که حداقل یک کتاب ادیب سلطانی را به قصد آموختن دقت از او، به دقت بخوانند. وی در این عصر سرعت، آیت دقت است. اگر دقت را از او فراگیریم، درسی آموخته‌ایم که فوایدی فراوان از آن حاصل می‌شود، هم در تفکر، هم در تحقیق و هم در تالیف.

در زمانه ما واحد نگارش بعضی، کتاب است. این گروه، کتاب به کتاب پیش می‌روند. مانند ذبیح‌اله منصوری که در حدود ۱۵۰۰ جلد کتاب نوشت.۶ واحد نگارش برخی دیگر مقاله است. با یکدیگر مسابقه مقاله‌نویسی می‌دهند و برنده را کسی می‌دانند که بیشتر نوشته باشد.۷ بعضی هم واحد نگارش خود را صفحه می‌دانند و در یک روز تا چند صفحه ننویسند، گویا چیزی ننوشته‌اند. اما واحد نگارش ادیب سلطانی کلمه است. کلمه‌‌ای به کلمه دیگر می‌افزاید؛ یعنی در مقابل هر کلمه درنگ می‌کند و هر کلمه را از میان انبوهی از کلمات برمی‌گزیند.۸ فی‌المثل اگر در ابتدای کتابش نوشته است «پیشگفتار» دیمی و علی‌الرسم ننوشته است، بلکه از میان کلماتی چون «مقدمه»، «دیباچه»، «درآمد» و «سرآغاز» آن کلمه را بنا به دلیل یا دلایلی برگزیده است. هر که باور نمی‌کند، بسنده است تا فقط یک کتاب از وی بخواند تا بنگرد در آن «نکته‌ها چون تیغ پولاد است تیز». من که به نظر بعضی دقت وسواس‌گونه دارم، در مقابل او سپر انداخته‌ام.

پانوشت

۱. کریم امامی؛ «شیوه‌نامه یا دانشنامک؟»؛ نشر دانش(سال هفتم، شماره پنجم، مرداد و شهریور ۱۳۶۶) ص۷۰

۲. احمد سمیعی؛ « از دست‌نویس تا چاپ»؛ نشر دانش(سال هفتم، شماره چهارم، خرداد و تیر ۱۳۶۶) ص۴۰

۳. ر.ک به: میرشمس‌الدین ادیب سلطانی، راهنمای آماده ساختن کتاب ( چاپ اول،: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۶۵، ص۷۶۰

جالب توجه است، ادیب سلطانی در پیشگفتار کتاب درآمدی بر چگونگی شیوه خط فارسی (چاپ اول، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۵۴) می‌نویسد: « این کتاب، عبارت است از گزارشی موقت از کار در جریان پیشرفت، نه یک مطالعه فرجامین»(صX - XI). وی آن همه تحقیق و تدقیق خود را «درآمد» نام می‌گذارد و «موقت» می‌خواند، نه نهایی. این را بسنجید با کسانی که عنوان آثار خود را «نهایه...» و«غایه...»و«منتهی...» می‌گذارند و می‌پندارند حرفی برای دیگران باقی نگذاشته‌اند.

۴. راهنمای آماده ساختن کتاب، ص۴۰۰، ۴۰۱

۵. همان، صx

۶. شرح آن را در مقاله «از بیشتر نویسی تا بهتر نویسی» در کتاب «کتاب پژوهی»، آورده‌ام.

۷. به گفته یکی از ایشان: گویند مرا چو زاد مادر / بنوشتن صد مقاله آموخت.

۸. او در آغاز ترجمه کتاب کانت نوشته است، کمتر واژه‌ای در این ترجمه به کار رفته است که درباره آن با گروهی بحث نشده باشد. ر.ک به: ایمانوئل کانت، سنجش خرد ناب، ترجمه میرشمس‌الدین ادیب سلطانی(چاپ اول: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۲ ص LII) 

محمد اسفندیاری

 آینه پژوهش، فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۶، شماره ۱۶۳