رسانه های پاکدامن و شفاف، منزلت ممتازی دارند

تاریخ انتشار : شنبه, ۰۶ آبان ۱۳۹۶

در بحث های کلاسیک که رابطه رسانه و توسعه اقتصادی، اجتماعی را موضوع پژوهش های علمی قرار می دهند، معمولا نقطه شروع مطالب آن است که هر اقتصادی ناگزیر می بایست از نهاد بازار و نهاد دولت استفاده کند و هیچ یک از این ها قابل حذف نیستند.

اما در عین حال در میان متفکران و صاحب نظران اقتصادی این اتفاق نظر وجود دارد که هم دولت و هم بازار موارد درماندگی و شکست خواست خود را نیز دارند.از آنجائی که دولت و بازار قابل صرف نظر کردن و حذف نیستند، در سطح نظری مساله اینگونه مطرح می شود که آیا می توان سازوکاری تمهید کرد که جامعه از ظرفیت های مثبت دولت و بازار محروم نشود، اما درماندگی های آنها به حداقل برسد.

در پاسخ به این سئوال گفته می شود که وقوع چنین اتفاقی، تنها و تنها هنگامی امکان پذیر می شود که بر فراز دولت و بازار، جامعه مدنی قدرتمندی وجود داشته باشد که با اعمال نظارت های تخصصی و برانگیختن حساسیت و آگاهی در میان عامه مردم، بستر استفاده کارامد و کم هزینه از سازوکارهای ترکیبی دولت و بازار را فراهم کند. از این زاویه که برای کشور ما همچنان به شدت موضوعیت دارد، تولد هر رسانه جدید گرامی داشته می شود و به ویژه با توجه به آنکه در کشور ما، جامعه سیاسی از وجود اصحاب پر سابقه، باکیفیت و حساس نسبت به سرنوشت ملی در حد نصاب برخودار نیست، معمولا بار خلا مورد اشاره بر دوش نهادهای صنفی تخصصی، دانشگاه ها و رسانه ها سنگینی بیشتری می کند و به اعتبار پیوند و رابطه همگانی و روزمره رسانه ها با مردم حتی در میان سه گروه مورد اشاره با قوت و جرات می توان گفت که رسانه ها نقش برجسته تر و سرنوشت سازتر دارند. به گونه ای که حتی می توانند دانشگاهیان و تشکل های صنفی را نیز حساس نموده و صدای آنها را به جامعه و ساختار قدرت منتقل سازند.

از این منظر تولد هر روزنامه، به معنای بازشدن دریچه ای جدید برای تاباندن نور آگاهی است و از آنجایی که بقای ساختار رانتی، اساسا منوط و موکول به استمرار عدم شفافیت هاست، این نورافشانی فی حد ذاته ارزشمند است و گرامی داشته می شود.اما طی نزدیک به دو دهه اخیر، کشورمان با دو مساله اساسی تر نیز دست به گریبان است که هریک از آنها به نوبه خود برای رسانه های پاکدامن و شفاف، جایگاه و منزلت برجسته تر و ممتازتری را پدید می آورد.

نکته اول مربوط می شود به روند فزاینده درونی شدن دستاوردهای انقلاب دانایی.این یک مساله بسیار خطیر و سرنوشت ساز است که متاسفانه در کشورما به نحو بایسته ای مورد توجه قرار نگرفته است.در تئوری های کلاسیک اقتصادی، معمولا عوامل تولید را به کار، زمین و سرمایه تقسیم می کردند و بعد با فرض همگن پنداری آنها، امکان جابجایی آنها در فرایند تولید را با منطق هزینه فایده اقتصادی مورد بررسی قرار می دادند.

در عصر دانایی که به معنای قرارگرفتن انسانها در انسانی ترین جایگاه خود در طول تاریخ بشر است و به این معنا تلقی می شود که انسانها بیش از آنکه از توان فیزیکی خود در فرآیند تولید استفاده کنند، از ظرفیت های دانایی بهره برده و نقش ایفا می کنند.با این نگرش، نقش رسانه ها به ابعادی بی بدیل و منحصر به فرد نزدیک می شود.در سطح نظری گفته می شود که فقط ان دانایی هایی می توانند دستاوردهای توسعه ای داشته باشند که هویت جمعی پیدا کنند و در آن صورت علاوه بر آنکه انسان به تنهایی در خلق ارزش افزوده معادل ۴ برابر عوامل دیگر تاثیر گذاری پیدا می کند و از این زاویه دیگر به هیچ وجه قابل مقایسه با سایر نهادهای تولید نیست، مساله اساسی تر این است که هویت جمعی پیداکردن دانایی ها بیش از هرچیز تابعی از ایفای نقشی شرافتمندانه و کارشناسی توسط اصحاب رسانه است.

بنابراین هر رسانه جدیدی که متولد می شود، گویی شمع امید جدیدی برای توسعه روشن شده و از این زاویه گرامی داشته می شود.

اما یک مساله حیاتی دیگر هم هست که بویژه طی چند سال اخیر ابعاد اهمیت خارق العاده تری پیدا کرده است.در اصطلاح اقتصاد سیاسی گفته می شود که یکی از مهمترین موارد شکست دولت آن است که دولت به تسخیر گروههای پرنفوذ و قدرتمندی درآید که منافع انها همراستایی مشخصی با منافع ملی ندارد.این افراد و گروه ها به همان ترتیبی که دولت را به تسخیر خود در می آورند، می توانند رسانه ها را نیز تسخیر کنند و در آن صورت به تعبیر " ژان بودریار" به جامعه آگاهی های دستکاری های شده منتقل کنند و از طریق این دستکاری، منافع خود را حداکثر نموده و علیه منافع ملی قیام کنند.

این یک مساله بسیار تکان دهنده و غم انگیزی است که با کمال تاسف بویژه طی ده سال اخیر با وضوح بیشتری در سطح رسانه های موجود ما علایمی از آن مشاهده می شود و تنها و تنها از طریق خود دست اندرکاران شرافتمند و دارای غیرت ملی می تواند حل و فصل شود.

در نهایت صمیمیت از خداوند متعال آرزو می کنم و طلب می نمایم که این روزنامه، مجموعه ای این گونه باشد.خود را از طریق حربه آگهی به تسخیر رانت جویان، رباخواران، دلالان و وارد کنندگان در نیاورد و با شیوه های ضد توسعه ای ایشان در رسانه ها مبارزه ای شرافتمندانه را در دستور کار قرار دهد که مبنای آن علم، اخلاق و مرام کارشناسان ملی باشد.

اگر اینگونه باشد، اینجانب به سهم خود سجده شکر بجای می آورم و برای این رسانه آینده ای پر عزت و پرتاثیر و ثمربخش آرزو می کنم و امیدوارم موفقیت این روزنامه آنهایی را که شرافت حرفه ای را به نام و نان می فروشند، بیدار نماید تا آنها نیز تکیه گاه قابل اعتنایی برای عامه مردم و بخش های مولد در این اقتصاد رانت زده و سودا زده باشند.

به مناسبت انتشار روزنامه جامعه فردا

نویسنده: فرشاد مومنی