مدیریت رسانه

تاریخ انتشار : يکشنبه, ۱۹ شهريور ۱۳۹۶
حسن خجسته باقرزاده

شناخت ما از سازمانهای رسانه ای کامل نیست

مدیریت رسانه، علم میان رشته ای بسیار جوان و البته تا حدی پیچیده تر از بسیاری علوم میان رشته ای دانشگاهی است. شاید علت این پیچیدگی از یک طرف تاثیر مستقیم فلسفه تکنولوژی، علم ارتباطات و نگرش ارتباطی مدیران یا مالکان رسانه بر این علم و از طرفی حضور رسانه در محیط بسیار متحول و پر رقابت سپهر رسانه است که حتی این علم، ناچار از ورود به هزارتوی مدیریت راهبردی نیز شده است.

ممکن است گفته شود این حد از پیچیدگی و شاید بیش از آن را در دیگر علوم میان رشته ای نیز می توان یافت که البته این امر صحیح است، اما معضل دیگری که این علم جوان با آن مواجه است، عدم شناخت صحیح و کامل از سازمانهای رسانه ای است.

حسن خجسته باقرزاده، نویسنده کتاب مدیریت رسانه در مقدمه کتاب خود با بیان این مطالب، می افزاید: درکی که عموما از یک سازمان رسانه ای در ادبیات امروز مدیریت رسانه وجود دارد، بیشتر شباهت و حتی برابری آن با ماهیت و ویژگی های سازمان های صنعتی است.در حالی که این دو، تفاوت های اساسی و بنیادی دارند و نمی توان اشتراکات زیادی میان آنها پیدا کرد که این موضوع به طور اساسی بر ادبیات و نحوه مدیریت اثرگذار است.

وی می افزاید: خوشبختانه در برخی کتاب های جدید این رشته علمی ، نگاهی اجمالی به این تفاوت ماهوی شده است و بر این اساس نیز برای مدیریت بهتر در یک سازمان رسانه ای، توصیه های وجود دارد، اما هنوز بحث جامعی برای نبیین و تفسیر این تفاوت صورت نگرفته است.

کتاب مدیریت رسانه برای علاقمندان به واکاوی در ماهیت سازمانهای رسانه ای بویژه رسانه رادیو ، منبعی درخور است.چرا که سابقه چند دهه فعالیت نویسنده در مدیریت ارشد رادیو و بعدها در معاونت برنامه ریزی و نظارت صدا و سیما ، تجربه و رهاوردی دارد که قابل تقدیر است.

معهذا نویسنده تلاش کرده تنها قلمرو بحث خود را تنها به رادیو منحصر نکند و در مواردی با پرداختن به نظریه های مدیریت و سازمان و نیز مقایسه رسانه ها با یکدیگر، برای سایر علاقمندان به مبحث رسانه، حرف هایی داشته باشد.

نویسنده در این کتاب در باب نوع رسانه و ماهیت آن، می نویسد: ماهیت و نوع رسانه، تاثیر شگرفی بر ساختار سازمان رسانه ای دارد.اما به روشنی و به وضوح، تفاوت اساسی دو سازمانی که خدمات ارتباطاتی ارائه می دهند را دریافت.به عنوان مثال اگر یک موسسه یا سازمان رادیو تلویزیونی را با یک سازمانی که خدمات پستی یا تلفنی ارائه می دهد، مقایسه کنید، تفاوت های زیادی در آن دو خواهید یافت.

این تفاوت ها در در تمام شئون این دو سازمان مشهود خواهد بود.در حوزه وسائل ارتباط جمعی مدرن نیز تفاوت های مهمی در میان انها به دلیل تفاوت های ذاتی که با هم دارند، وجود دارد که نباید از تاثیر آنها غافل بود.

وی در این خصوص این گونه ادامه می دهد: ماهیت رسانه در دو شکل اساسی تاثیر خود را در ساختار نشان می دهد.یکی کارکردها و تفاوت ان ها در هر نوع رسانه است و دیگری تکنولوژی و رویه های تولید است.

برای رسانه ها سه کارکرد عمده و اصلی وجود دارد.  به نظر می رسد دیگر کارکردهایی که در حوزه ادبیات ارتباطاتی مطرح می شود، کارکردهای ضمنی و ثانوی ناشی از کارکردهای فوق باشد. این سه کارکرد عبارتند از: کارکرد آموزشی،  کارکرد اطلاع رسانی و کارکرد تفریحی و سرگرمی.

کارکردها از آن نظر که در هر نوع رسانه دارای ارزش متفاوتی هستند، بر "ساختار" تاثیر می گذارند. این اصل موضوعی است که مکتب کارکردگرایی ساختی نیز بدان معتقد است. درجه اهمیت کارکرد تفریحی و سرگرمی تلویزیون با همین کارکرد در رادیو نه تنها یکسان نیست، بلکه کاملاً متفاوت است. شاید بتوان گفت در دنیای امروز برجسته ترین کارکرد تلویزیون، کارکرد تفریحی، و رادیو، کارکرد اطلاع رسانی است. در صورتی که کارکرد تفریحی رادیو عموماً معطوف به کانال های پخش موسیقی شده است که البته درباره اینکه آیا این کانال ها را می توان یک رادیو دانست یا خیر، جای تامل وجود دارد. البته در دیگر رسانه های جمعی مدرن نیز باید چنین ملاحظه ای درباره کارکرد داشت. از میان آنها اینترنت به دلیل چند رسانه ای بودن متفاوت است و در هرجایگاه رسانه ای یکی از کارکردها برجسته می شود.

 به اعتقاد این نویسنده،تفاوت تکنولوژی و رویه های تولید هر رسانه خود موجب شکل بندی "ساختار" متفاوتی می شود. مقایسه سه رسانه جمعی رادیو، تلویزیون و مطبوعات این تاثیرگذاری را بیشتر نشان میدهد. روزنامه و مطبوعات در مرحله نخست به صاحب قلم یا نویسنده ای نیاز دارد که دانش کافی در زمینه مورد نظر داشته باشد. تلویزیون در مرحله اول به دنبال چهره است و پس از آن قدرت مناسب بیان برای مخاطبان مورد نظر. رادیو در ابتدای امر به قدرت و ویژگی های فیزیکی و رنگ آمیزی صدا توجه دارد، سپس به دیگر ابزارها و لوازم یک ارتباط اثربخش می اندیشد.؛ از این رو تلویزیون برای جذب مخاطب بیشتر در پی ستاره های سینما و قهرمانان ورزشی یا خوانندگان، به ویژه خوانندگان پاپ است، در صورتی که این امر در رادیو ومطبوعات اثر کمتری دارد. مطبوعاتی که بر اساس کارکرد اطلاع رسانی تفصیلی به زندگی خصوصی این نوع چهره ها می پردازند، فوراً در گروه مطبوعات زرد دسته بندی می شوند که به معنی نشان دادن کارت قرمز به آنها است.

مدیریت تحول در رادیو، ارزشیابی کیفیت در رادیو، کمی سازی در رادیو، ضرورت برنامه ریزی در شبکه های تخصصی، بحران بلایای طبیعی و نقش ویژه رادیو در کنترل آنها، اصول اخلاق حرفه ای رسانه ها در مدیریت بحران، عناصر اصلی ساختار سازمان های رسانه ای، مارکز استانی صدا و سیما و مزیت رقابتی، تغییر ماموریت شبکه های ملی سیما و جدول رسانه الگویی برای توسعه شبکه های رادیویی و تلویزیونی از فصول این کتاب ۲۵۲ صفحه ای است که توسط نشر تیسا چاپ شده است.