آقای روزنامه‌نگار

تاریخ انتشار : چهارشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۶
پژمان موسوی*

دیروز که خورشید غروب کرد، سالروز درگذشت یکی از معدود مردانی بود که صفت «روزنامه‌نگار» برازنده اوست؛ خیلی‌ها ادعای «روزنامه‌نگاری» دارند و از این «خیلی‌ها»، تنها «معدودی» هستند که به‌واقع روزنامه‌نگارند. در بین این جمعِ «معدود»، بی‌شک غلامحسین صالحیار یکی از سرآمدان است.

صالحیار برای «روزنامه‌نگار» شدن، تمام ویژگی‌های لازم را داشت، هم دكتراي حقوق و علوم‌سياسي از دانشگاه تهران داشت، هم دوره‌های حرفه‌ای روزنامه‌نگاری را پشت‌سر گذاشته بود و هم مهم‌تر از همه، عاشقِ روزنامه‌نگاری بود. عاشقی که تنها ادعای عاشقی نداشت، برای عشقش وقت و هزینه می‌داد: تقریبا هر روز ساعت ۴ صبح سرکار حاضر بود و تا پاسی از شب روزنامه‌نگاری می‌کرد. شاید باورش سخت باشد ولی صالحیار حتی حاضر نبود برای شرکت در یک کنفرانس خارجی، چند روز هم که شده، تحریریه را ترک کند و غیبت داشته باشد. در دوران سردبیری او بود که روزنامه اطلاعات به تیراژ چند صدهزارتایی رسید و تا مرز یک‌میلیون هم رفت. شاید برای ما تیتر «شاه رفت» و «امام آمد»، شاخص‌ترین یادگار او باشد ولی واقعیت اینجاست که تمامِ حیات روزنامه‌نگاری او یادگاری است از نسلی که «دغدغه روزنامه‌نگاری» داشت برای نسلی که همچنان می‌خواهد چراغ روزنامه‌نگاری را در کشور روشن نگاه دارد.

غلامحسین صالحیار، پیشگام و بنیانگذار بود، او هم خبرگزاری رادیوتلویزیون که بعدها نام واحد مرکزی خبر را برای خود برگزید را تاسیس کرد، هم نخستین سردبیر روزنامه آیندگان بود، هم موسس نخستین خبرگزاری غیردولتی ایران یعنی " پرس‌ایجنت " بود و هم برای دفاع از حقوق هم‌صنفانش، در کنار دوستان و یارانش، سندیکای خبرنگاران و نویسندگان را تاسیس کرد. این ویژگی آدم‌های بزرگ است، اینکه بیایند، یادگارهایی از خود به‌جای بگذارند و بروند.

یکی دیگر از ویژگی‌های انسان‌هایی که فراتر از عصر خود می‌اندیشند، پیش‌بینی جهانِ پیش‌رو و «آینده‌نگری» است؛ شاید باورش سخت باشد ولی غلامحسین صالحیار سال‌ها پیش از روی کار آمدنِ اینترنت، در مقاله‌ای که برای همایش بین‌المللی سردبیران جهان نوشت، از خطرِ توجه صرف به «خبر» نوشت و از رسانه‌های مکتوب خواست که توجه بیشتری به تحلیل و تصویرهای خبری، حاشیه‌نویسی و مطالب آموزش‌دهنده داشته باشند تا انتشار خبر، زیرا در آینده رسانه‌هایی خواهند آمد که رقبایی جدی برای نشریات مکتوب به حساب خواهند آمد.

صالحیار، ژنِ روزنامه‌نگاری داشت؛ این را نه‌تنها دوستان و همکاران که خودش هم به آن واقف بود و بر آن تأکید می‌کرد؛ او در گفت‌وگویی به صراحت گفت که روزنامه‌نویسانِ حرفه‌ای در کنارِ معلومات و کسب آموزش‌های لازم، باید ژن و استعداد کارِ روزنامه‌نگاری را هم داشته باشند و آموزش به‌تنهایی کافی نیست. شاید از همین‌رو هم بود که او حتی پس از اتمامِ ساعات کار و ارسال فایل نهایی به چاپخانه، دنبالِ تیترِ پس‌فردای روزنامه هم بود و تا خیالش از آن راحت نمی‌شد، سر بر بالین نمی‌گذاشت.

صالحیار که در سال‌های پیش از پیروزی انقلاب هم در کارِ روزنامه‌نگاری سختی کم ندیده بود، پس از انقلاب به‌دلیل مخالفتی که همواره با روزنامه‌نگاری دولتی داشت، از کار کناره گرفت. اما همچنان روزنامه‌نگار ماند. وی در سال‌های آخر عمر خود درصدد تاسیس بنیادی غیرانتفاعی مرکب از روزنامه‌نگاران حرفه‌ای به‌منظور ارتقای کیفیت ژورنالیسم ایران برآمد و حتی طرح خود را هم در این خصوص همراه با امضای ده‌ها روزنامه‌نگار دیگر به مراجع مربوطه داد که اجل مهلتش نداد و در نوزدهم آذرماه ۱۳۸۲ غریبانه در تهران درگذشت درحالی‌که سهم روزنامه‌ها از مرگ او، تنها چند آگهی تسلیت بود.

*روزنامه نگار