«اسناد و پروندهھای مطبوعاتی ایران در دھه ۸۰» عنوان کتاب چھار ھزار صفحهای است در چھار جلد گالینگور به قلم عذرا فراھانی روزنامهنگار فعال است که از سوی انتشارات کولهپشتی در واپسین روزھای سال ۹۶ منتشر شد.
عذرا فراھانی که تجربه سالھا روزنامهنگاری دارد، در اواخر دھه ھشتاد نیز یک مجموعه سه جلدی از محاکمات مطبوعاتی تحت عنوان «اسناد و پروندهھای مطبوعاتی ایران، دھه ھفتاد» را تألیف، تدوین و منتشر کرده بود که با اقبال دستاندرکاران عرصه تاریخ مطبوعات، استادان و دانشجویان علوم ارتباطات و روزنامهنگاران مواجه شد. عذرا فراھانی در این مجموعه بهعنوان روزنامهنگاری مستقل بدون جانبداری و پیشداوری، تحلیل و تفسیر، صرفاً روایتگر جلسات دادگاهھا، نوع اتھامات و احکام صادر شده فارغ از گرایشھای چپ و راست، اصولگرا و اصلاحطلب است و بر این اساس مجموعهای را که تدارک دیده ارزشمند جلوه میدھد. وی ھماکنون در تدارک و تألیف اسناد وپروندهھای مطبوعاتی دھهھای ۶۰ و ۹۰است.
***********************************
خانم فراھانی، قبلاً کتابهایی درباره محاکمات مطبوعاتی بهصورت مستقل منتشر شده بود. مثل کتاب «محاکمه روزنامه توس»، «محاکمه ماهنامه آدینه» و... آیا این کتابھا را دیده بودید؟
واقعیت این است که من در تالیف آن مجموعهها مشارکت داشتم. آقای پوراستاد، تعدادی از آن محاکمات را منتشرکرده بود و من ھم دوتا از آن محاکمات را. یکی «محاکمه هفته نامه بھمن» و دیگری «محاکمه هفته نامه شلمچه» بود.در آن زمان بود که من به این فکر افتادم مجموعه محاکمات مطبوعاتی را بهصورت کلی و به شکل موجزتر و خلاصهتر منتشر کنم.
شما در فراھم آوردن مجموعه چھار جلدی «اسناد و پروندهھای مطبوعاتی ایران دھه ۸۰» و مجموعه سه جلدی «اسناد و پروندهھای مطبوعاتی ایران، دھه ۷۰ » بدون گرایشھای سیاسی چپ و راست، به ھمه نشریات اعم از اصولگرا و اصلاحطلب و نشریات استانی و مرکز پرداختهاید.
من یک روزنامهنگارم و در بسیاری از دادگاهھا، از جمله دادگاهھای مطبوعات شرکت و گزارش و خبر تھیه میکردم.
اتفاقاتی که در این محاکمات میافتاد، ، یا مباحث و مسائلی که در آن جلسات مطرح میشد، برای من خیلی جالب بود. حتی عناوین اتھامی که در این دادگاهھا عنوان میشد، خیلی تأمل برانگیز بود، من در مقدمه این مجموعه چھار جلدی توضیح دادم که در جریان برگزاری دادگاه نشریه خانه و مدیرمسئولش روحانی جوان آقای زائری به این فکر افتادم که مجموعه مباحث این جلسات را در قالب کتاب تھیه و تدوین و منتشر کنم. چون آن چه که با ھمکاری آقای پوراستاد داشتیم انجام میدادیم یعنی یک جلد کتاب برای محاکمه ھر یک از نشریات که به کل مسائل و حواشی آن نشریه بپردازد، کاری بسیار وسیع و ھزینه برمیشد. در آن صورت باید یا به شکل گزینشی محاکمات چند نشریه را انتخاب میکردیم. در واقع یا باید از این طرح صرفنظر میکردیم. برای اینکه در توان ما نبود که برای ھمه نشریات به این صورت عمل کنیم که تمام مسائل مطرح شده را بهصورت کامل در قالب یک کتاب منتشر کنیم.
از این رو، به فکرم رسید ھمه این محاکمات را بهصورت مختصر تھیه و تدوین و منتشر کنیم. انگیزه اصلی این کار ھم حضورم در جلسات دادگاهھای مطبوعات بود. اینکه عنوان کردید تمام نشریات با گرایشھای مختلف را در این مجموعه آوردهام، درست است. میدانید که جمع آوری اسناد این دادگاهھا برای ثبت و ضبط در تاریخ، برای کسی که در این زمینه تحقیق میکند، کاری بهاین ندارد که گرایش آن نشریه چیست. اصلاحطلب است یا اصولگرا؟ شما وقتی وارد این کار میشوید، باید بهعنوان یک روزنامهنگار متعھد این گونه رفتار و عمل کنید. بدون جانبداری و بدون پیشداوری.
میدانید که قاضی مرتضوی ریاست دادگاه برخی از این روزنامهھا را بهعھده داشت و احکامی که صادر میکرد با انتقاد فراوان روبهرو میشد. بسیاری از کار بیکار میشدند و... امروز که ایشان بهعنوان مجرم به زندان محکوم شدهاست، چه احساسی دارید؟
در آن زمان و در آن مقام اختیاراتی به آقای مرتضوی داده بودند که البته خودش ھم بدش نمیآمد که با قرائت خودش از قانون مطبوعات و بیش از آن چه قانون به او اجازه داده عمل و حکم صادر کند. بهمواد قانونی که ایشان استناد میکرد و با قرائت عجیب و غریبی که ایشان از قانون بهدست میداد، بیشتر برای افراد شرور قابل اعمال بود تا برای یک رسانه اجتماعی، باوجود اینکه استناد ایشان با عکسالعمل و نقد وکلای مجرب و با سابقه روبهرو میشد، اما ایشان زیر بار نمیرفت و به استناد ھمان قوانین نشریات مستقل را قلع و قمع میکرد. اگر آدم دوراندیش و مصلحی بود میتوانست بگردد و از میان مواد مختلف قانون مطبوعات، مواد و تبصرهھایی پیدا کند که این ھمه رسانه بهمحاق توقیف نروند، این ھمه روزنامهنگاران از کار بیکار نشوند. بهھر حال مشخص بود که چنین روزی در انتظار مرتضوی و امثال مرتضوی ھست. من در این قضیه تردید نداشتم. افرادی مثل او تاریخ مصرف دارند.
در بررسی اسناد مطبوعات و جلسات دادگاهھای این نشریات آیا به تناقض و تنافری ھم در صدور احکام برخوردید؟
- در بعضی از محاکمات نشریات میدیدم که با اتھامات یکسان احکام متفاوتی میگرفتند، بسته به اینکه آن نشریه متعلق به کدام جناح از حکومت است. با آرای یکسانی مواجه نمیشدند. البته به دو دلیل این اتفاق میافتاد یکی مبحث سیاسی است به این صورت که نشریه مورد نظر وابسته به کدام جناح باشد. در فرآیند دادگاه و صدور حکم تأثیر داشت. گاھی یک نشریه اگر مسألهای را عنوان میکرد اگر وابسته به فلان جناح باشد کسی کاری به کار او ندارد. اما اگر ھمان مسأله را نشریه دیگر وابسته به جناح دیگر مطرح میکرد، زمین و زمان علیه او بسیج میشد.
دوم بحث قانونی است. یکی از مشکلاتی که در قانون مطبوعات داریم، این است که مصادیق جرایم مطبوعاتی خیلی دقیق و روشن و مشخص نیست. خیلی قابل تعبیر و تفسیر است. حتی اگر قاضی نگاه سیاسی و جناحی ھم به موضوع نداشته باشد، آنقدر قوانین در این حوزه قابل تأویل و تفسیر ھست که ھرچیزی را میتوان مستمسک قرار داد تا با نشریهای برخورد شود که دمدستترین آن مصداق نشر اکاذیب است. حالا ممکن است قاضی دیگر ھمان مطلب را مصداق قانون نشر اکاذیب نداند. بهھر حال این مشکلی است که در قلمرو جرایم مطبوعاتی در قانون مطبوعات وجود دارد که باید حقوقدانان و علما و صاحبنظران و دستاندرکاران عرصه مطبوعات فکری به حال آن بکنند و چارهای بیندیشند. ھنوز یک وحدت رویه خاصی در محاکم مطبوعاتی وجود ندارد که در مورد جرایم یکسان چگونه و چه احکامی صادر شود. این کتاب البته میتواند در ایجاد وحدت رویه در محاکم مطبوعاتی خیلی کمک کند.
شما از تحلیل و بررسی محاکمات مطبوعاتی در این مجموعه اجتناب کردید. آیا این وظیفه یا مسئولیت را بهعھده آیندگان و بهعھده مورخان تاریخ مطبوعات گذاشتهاید؟
دقیقاً ھمینطور است.
در مقدمه این مجموعه اشاره کردید، گاھی روزھا و ھفتهھا پشت در دادگاهھا برای گرفتن آرای دادگاه برخی نشریات معطل میماندید و وعده امروز و فردا به شما میدادند و در نھایت ھم موفق نمیشدید. برای تکمیل تحقیقات خود چگونه به این احکام دست یافتید؟
بخش اعظم این احکام را از مدیران مسئول نشریات گرفتم. ساعتھا و روزھای زیادی دنبال وکلایشان بودم یا گاھی سراغ شاکیھا میرفتم. بهھر جا و به ھر طریق که احساس میکردم کسی میتواند در این راه به من کمک کند پیگیر میشدم. آن زمان رسانهھای مجازی ھم نبود که به آسانی بتوان با افراد تماس گرفت و از آنھا کمک خواست. من برای پیدا کردن نشانی دفتر مدیران مسئول این نشریات روزھای متمادی باید میگشتم تا نشانیشان را پیدا کنم. من فقط نشانی دفتر چند روزنامه را میدانستم، بقیه را واقعاً نمیدانستم. پیدا کردن نشانی مدیران نشریات شھرستانی با مشکلات عدیدهای مواجه بودم تا رد و نشانی از آنھا پیدا کنم.
ایامی که در دادگستری دنبال اسناد و آرای دادگاهھا یا شرکت در جلسات دادگاه مطبوعاتی بودید، اخبار دیگری ھم بهگوش شما میرسید؛ اخباری که حتی چند سطرش اگر به دست افراد غرضورزی میرسید، بیدریغ از آن سوءاستفاده میکردند. اخباری که میتوانست غوغا بهپاکند. این اخبار آیا ھمچنان جنجالآفرین است یا حالا میتوان رسانهای کرد؟
بهھرحال قوه قضائیه و دادگستری است و اینطور نیست که فقط عدهای خاص به آن جا رفت و آمد داشته باشند. ممکن است عدهای از افراد که حساسیتھا روی آنھا خیلی زیاد است، گذرشان به این دادگاهھا افتاده باشد. منظورم بیشتر این دسته از افراد بودند که برای چه اتھاماتی در آن جا حضور دارند.
روزنامه ایران از قول شما یکی از پنج روزنامهای بود که بیشترین اتھامات متوجھش بود. این اتھامات از چه جنسی بود؟ این شکایتھا زمانی که دولت دست اصلاحطلبان بود رقم خورد یا اصولگرایان؟
روزنامه ایران دقیقا یکی از نخستین و یکی از پنج روزنامهای بود که بیشترین اتھامات را داشت و بیشترین شاکیھا را. البته من این اتھامات و شکایتھا را بهصورت جداگانه تفکیک نکردهام که در چه دولتی بیشترین شکایتھا علیه روزنامه ایران شده بود و این شکایتھا از چه گروهھا و از چه جنسی بود. البته میشود از دل این مجموعه این موارد را استخراج و دستهبندی کرد. ولی به طور کلی تحقیقاتی که انجام دادم متوجه شدم بیشترین شکایتھا از وزارتخانهھا بودند. بعد نیروھای نظامی بودند. بعد سازمانھای دولتی بودند. در مرحله بعد ھیأت نظارت بر مطبوعات بوده است. جالب است بدانید که پساز این گروهھا، روزنامهنگاران و مدیران مسئول نشریات بودند که علیه یکدیگر و علیه روزنامهھا شکایت داشتند. بعد نمایندگان مجلس و صدا و سیما ھم در لیست شاکیان کم نبودند. این آمار مربوط است به ۸۵۰ نشریه در یک دھه، منظوردھه ھشتاد است. اگر اصرار دارید که بدانید بیشترین شکایت علیه روزنامه ایران از سوی چه کسی یا چه جریانی بود، باید بنشینم آن بیست باری که روزنامه ایران به دادگاه احضار شد، پروندهھا رامرور کنم و به شما بگویم بیشترین شکایتھا علیه روزنامه ایران از طرف چه جریانی یا چه کسانی بوده است.
شما خاطرهای از آقای عبدالله نوری بهعنوان مدیرمسئول روزنامه خرداد نقل کردید و از طرف دیگر خاطرهای از آقای شریعتمداری مدیر مسئول کیھان، عکسالعمل این افراد چگونه بود و با چه رویکردی به سراغشان رفتید؟
وقتی نزد آقای عبدالله نوری رفتم تا نسخهای از این مجموعه را تقدیم کنم از لحاظ جسمی بسیار شکستهتر از حضورش در جلسات دادگاه بهنظر میرسید. اما ھمچنان در کتابخانه بزرگش مشغول مطالعه و تحقیق بود و رفتار بسیار مناسبی با من داشت. اما برخی از این اصلاحطلبان خیلی بازی درمیآوردند حتی زمانی که می خواستم به آنھا این کتاب را ھدیه بدھم. از آنطرف یکروز با روزنامه کیھان تماس گرفتم و گفتم چنین مجموعهای چاپ کردم، (منظور کتاب قبلی، مجموعه سه جلدی اسناد و محاکمات مطبوعاتی دھه ھفتاد است) و می خواھم این مجموعه را به آقای شریعتمداری کادو بدھم. البته دلم می خواست عکسالعمل ایشان را ھم بابت انتشار این کتاب ببینم.
بلافاصله با من تماس گرفتند و قرار دو روز بعد را گذاشتند. وقتی به دفترشان رفتم، خیلی تحویل گرفت. کتاب را ورق زد و گفت «چه کاغذ خوبی برایت استفاده کردهاند» و من درباره کتاب و نحوه چاپ آن بیشتر توضیح دادم واضافه کردم که این مجموعه صرفا اسناد تاریخ مطبوعات ایران است بدون ھیچ تحلیلی. پساز تورقی مختصر گفتند که پس روزنامهکیھان ھم ھست، گفتم بله، برای اینکه تصو کم یا زیاد در پوشش محتوا پیش نیاید تمامی جلسات دادگاه کیھان را از روزنامه کیھان نقل کردم. یعنی آنچه که خودتان نوشتهاید. بعد تشکر کرد. بعد که بلند شدم خداحافظی ،کنم مرا به اتاق آقای شایانفر راھنمایی کرد. می خواھم بگویم تفاوت آدمھا از ھم چگونه است اینھا وقتی دیدند که یک مجموعه خیلی خوب و مفید کار شده، سعی کردند که جذبش کنند. آقای شایانفر حدود ۴۵دقیقه با من حرف زد و تمام بخشھای مجموعه را به من نشان داد و گفت اگر بخواھی این جا بیایی و با ما کار کنی، ما میتوانیم ھمه جور امکانات در اختیارت قرار بدھیم. پروژهھای مختلفی به شما پیشنھاد بدھیم. حتی اگر نخواستی با نام خودت بنویسی میتوانی بدون اسم یا با اسم مستعار بنویسی و من در جواب گفتم: آنقدر شجاعت دارم که اگر مطلبی تھیه کردم با اسم خودم منتشر کنم. بعد از آن در مقابل میبینید فردی که یک اصلاحطلب ھم ھست که وقتی این مجموعه را برای ھدیه جلویش گذاشتم و پیشنھاد دادم چند دوره از این کتاب را برای روزنامهنگاران و برای انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران تھیه کند، با لھجه اصفھانی جواب داد«اینھا به چه درد انجمن می خورد؟». تفاوتھا را میبینید؟ من بهنگاه سیاسی این دو نفر کاری ندارم. بیشتر به درک آنھا از موضوع و از این تحقیق کار دارم.
بازتاب انتشار مجموعه اول در جامعه چگونه بود؟
بازتاب خوبی داشت. پس از انتشار مجموعه چند تن از قضات با من صحبت کردند و گفتند که ما در انشای رأی خود تجدید نظر کردیم. بهھر حال کسی اگر اندکی اھل درایت باشد، وقتی میبیند رأیی که از طرف او انشا و صادر میشود، در تاریخ ماندگار خواھد شد. شاید به خاطر این ماندگاری، برود تغییراتی در آن اعمال کند یا در آرایی که صادر میکند دقت بیشتری داشته باشد. این بهنظر من نکته بسیار مھمی است. نکته دیگر اینکه در برخی از این دادگاهھا به این کتابھا استناد کردند. حالا در جریان رسیدگی به پرونده روزنامه ایران، وکیل روزنامه به یکی از موارد در این کتاب استناد کرده است. در دادگاه سایت رجانیوز به مطالب این کتاب ارجاع داده شد و موارد دیگر... از طرف استادان علوم ارتباطات تاجایی که من خبر دارم چند نفرشان این مجموعه را سرکلاس به دانشجویان معرفی کردهاند و بهعنوان پروژه برای تحقیقات و پایان نامه این مجموعه را انتخاب کردند و تاکنون پانزده، شانزده مورد پایاننامه براساس این مجموعه نوشته شده است.
گفتوگو: سایر محمدی