رسانه‌های ایران به کدام سو می‌روند؟

رسانه‎های ایران به کدام سو می‎روند؟
تاریخ انتشار : جمعه, ۰۵ بهمن ۱۳۹۷
داریوش عباسی

رقابت نسبتا سنگین آذرماه ۹۷ برای انتخاب نماینده مدیران مسئول رسانه‌های مکتوب و مجازی در هیات نظارت بر مطبوعات به سرانجام رسید و حسین انتظامی پیروز این انتخابات صنفی شد.

حسین انتظامی پیشتر مدیرمسئول روزنامه‎های جام جم و همشهری بود و در سالهای اخیر معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد. او با رای پرفاصله خود با مهدی رحمانیان ، برای هشتمین بار انتخاب و به مدت ۲ سال دیگر در این سمت خواهد بود. او البته در کشاکش روزهای پرالتهاب انتخابات، با حکم وزیر به سمت رئیس سازمان سینمایی منصوب شد.

بنابر اعلام معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد، ۳۴۱۵ نفراز مدیران مسئول واجد شرایط رای‌دهی در این دوره از انتخابات حائز ارائه رای بودند که از این تعداد ۱۷۱۹ نفر با مراجعه به سامانه جامع رسانه‌های کشور نامزد مورد نظر خود را برای حضور در هیات نظارت بر مطبوعات انتخاب کردند.

برگزاری چنین رقابتی که بین چند هزار مدیر رسانه‎ صورت گرفت، دستمایه‎ای شد تا نگاهی دوباره به وضعیت رسانه‎ها در ایران انداخته و ببینیم چه دورنمایی برای رسانه‎های کشور متصور هستیم. آیا هیاهو برای این جایگاه در شرایطی که رسانه‎ها و رسانه‎داری در ایران با بحران‎های فراوان روبروست، هیاهو برای هیچ است؟

واقعیت آن است که رسانه‎داری در ایران فاصله زیادی با واقعیت‎های ملموس فضای رسانه‎ای جهان دارد. فاصله‎ای که حیات رسانه‎ای ما را با ابهامات و اما و اگرهای زیادی روبرو کرده است. همه چیز در جهان شبکه‎ای تغییر کرده است و مخاطب از درک ،بینش و مطالبات بیشتر و متنوع‎تری برخوردار شده است. در چنین وضعیتی، برای پذیرش این همه تکثر و دگرگونی، چقدر آماده‎ایم و چه مواجهه‎ای با آن داریم؟ مواجهه‎ای منفعلانه یا مواجهه‎ای پویا و هدفمند؟

بیش از ۷ دهه از ورود رسانه شنیداری ( رادیو) و بیش از ۶ دهه از ورود رسانه  دیداری ( تلویزیون ) به کشور می‎گذرد و ما همچنان با موضوع انحصار در این دو رسانه کلاسیک و تاثیرگذار روبروئیم.

مطبوعات بدلیل خطوط قرمز ترسیمی و خودسانسوری‎های ناشی از عواقب برخوردهای قضایی با چالش مخاطب و افت تیراژ روبرو شده‎اند. خبرگزاری‎ها و پایگاه‎های خبری بسیار فراتر از نیاز مطبوعات و صداوسیما هستند و با مخاطبان ناکافی به فعالیت ادامه می‎دهند.

شبکه‎های اجتماعی در خلا ساختاری و کارکردی رسانه‎های اصلی، واجد نقش و جایگاهی شده‎اند که هرگز در دنیا سابقه ندارد. نقشی که به بسیاری از محتواهایش نمی‎توان اعتماد کرد و سره را از ناسره تشخیص داد.

عمده دانش‎آموختگان رسانه بدلیل ناپایداری ساختار و تهدیدات درون و برون سازمانی در سازمانهای رسانه‎ای مشغول نشده و در مشاغل دیگر روزگار می‎گذرانند.

لایحه اصلاح نظام رسانه‎ای بدلیل عدم درک صحیح عملکرد، قدرت و جایگاه رسانه‎ها در گیرودار مشکلات کلان سیاسی و اقتصادی و تغییرات مداوم مدیریت‎ها در پستوها مانده است. هرچند این لایحه از نظرات جامع بزرگان دانش ارتباطات و رسانه سیراب نشده و نیاز به تقویت مبانی نظری و تشکیلاتی دارد. یکی از دغدغه‎های مهم این است که این لایحه در گیرودار نظرات سیاسیون و دعوای جناح‎ها در ساختاری اداری متصلب نماند و افزون بر آن مانع دیده‎بانی قدرت نشود.

این آشفتگی‎ها در فضای رسانه‎ای ایران نشانگر دورنمای خوبی نیست. در چنین وضعیتی است که شمار زیادی از پیامگیران به سوی رسانه‎های ماهواره‎ای و غوغای شبکه‎های اجتماعی رفته و از منبعی نامطمئن تغذیه می‎کنند.

همه این آسیب‎ها که بطور گذرا به آنها اشاره شد، به ما می‎گوید که فضای داخلی و دورنی سازمان رسانه‎ها و محیط بیرونی و پیرامونی و رویکردهای کلان حاکم نیازمند بازنگری بوده و باید به چهارچوب تازه‎ای دست پیدا کنیم.

رسانه‎ها نقش پایشگر و نقاد خود را فروگذار کرده و در تعامل با اصحاب ثروت و قدرت، منافع عموم را بدرستی دنبال نمی‎کنند. در چنین فضایی چگونه انتظار داریم که گیرندگان پیام ما را از بین بی‎شمار عرضه‎کنندگان انتخاب کنند؟

نظریه بازار پیام می‎گوید ساختار و ساحت کلی اطلاع رسانی در جهان طی یک دهه آینده تغییراتی خواهد داشت که ماهیتا نظارت ناپذیر است. در بازار جهانی پیام، حکومتها هرگز نمی‎توانند با ایجاد موانع، دسترسی به اطلاعات را ناممکن کنند. البته بخشی از این فرآیند هم اکنون نیز در حال انجام است. ولی این روند با قدرت و جامعیت بیشتری تحقق خواهد یافت.

تنها کاری که می‎شود کرد این است که با رویکرد کارشناسانه، کاری کنیم، ذائقه مردم در شرایط کنونی کاملا در تولیدات غیر بومی ذوب نشود و در بازار بزرگ پیش رو، از روی اختیار وقت و زمان خود را برای تولیدات بومی در نظر گیرد و نظام رسانه‎ای ما بی‎مصرف و بدون تاثیر در سپهر جهانی پیام نماند.