۲۵ سالگی روزنامه ایران، مصادف با تحولی دیگر شد.
هشتمین* مدیرعامل برای این موسسه فرهنگی مطبوعاتی- در مراسمی با حضور قریب به اتفاق گردانندگان اصلی آن در این ۲۵ سال- بطور رسمی کار دشوار خود را آغاز کرد.
مهدی شفیعی که سابقه فعالیتش به "ایرنا" و "ارشاد" برمیگردد، سکاندار رسانهای شده که ربع قرن پیش با شعار " بخوان، ایران بخوان" با تکثر و نوآوری متولد شد و اکنون فاصلهای طولانی با روزهای اوج خود دارد؛ بسیاری از نیروهای خلاق خود را بدلیل موجهای سهمگین تغییر و تحولات که هر سه چهار سال از راه میرسد، از دست داده است. تیراژ، سقوط آزاد کرده و منابع مالی ناشی از تک فروشی و تبلیغات در برابر هزینهها، بسیار اندک و به صفر تمایل دارد. جیب دولت هم بدنبال کاهش صادرات نفت برای گشاده دستی و جبران کسری بودجه خالی است.
بعد از خوش و بشهای متداول و عکس یادگاری در این قاب ماندگار، چه میتوان و چه باید کرد؟ "ایران" از چه ابزار و امکاناتی در بازار پرهیاهوی پیام و زمین پررقابت فعالیت رسانهای برخوردار است؟ چگونه میتوان بر ضریب نفوذ این محصولات فرهنگی بویژه روزنامه ایران افزود؟ در اکوسیستم جدید، آیا چرخه موفقیت این بنگاه رسانهای قابل بازآفرینی است؟
مدیرعامل جدید در سخنانش نشان داده که میخواهد با انگیزه به تغییراتی دست بزند و رویکرد اثر بخشی را جایگزین فعالیت محوری کرده و از نظام خبری به نظام تحلیلی روی بیاورد. اینها نشانههای خوبی است ولی زخمهای دیرساله ایران، عمیقتر از آن است که با این رویهها درمان شود.
این سازمان رسانهای به بازسازی ومرمت فوری و زیربنایی نیاز دارد؛ از صدر تا ذیل، از ظرف تا مظروف. ایران دچار پیری زودرس شده و برای رفع خمودگیها و چابک شدن، به بازنگری در همه ابعاد نیاز دارد. تصمیمات و اقداماتی جسورانه میخواهد که با مقاومتهای بسیار روبرو خواهد شد و کم هزینه نیست.
این مجموعه با الهام از نام پرافتخار مام وطن، در صورتی میتواند بالندهتر شده و در گستره ملی و جهانی دارای مرجعیت خبری گردد که بداند در بزنگاههای حساس، کجا و چکونه بایستد و از چه منظری به پوشش و تحلیل رویدادها بپردازد. تا آن روزها اما راه زیادی در پیش است. اگر اهل معامله و مجامله نباشیم، باید گفت "ایران" امروز، رسانهای برای همه ایرانیان نیست. این همذات پنداری در جامعه و افکار عمومی دیده نمیشود. در کشورهای در حال توسعه، کار سختی است رسانهای که در وابستگی تشکیلاتی و سازمانی به دولت باشد، بتواند در برابر انتظارات و منویات افراد، گروهها و جریانها که با خواست ملی و منافع ملی زاویه دارند، بایستد و در عمل، صدای ملت شود.
*فریدون وردینژاد، حسین ضیایی، عبدالرسول وصال، بیژن مقدم، کاوه اشتهاردی، علی اکبر جوانفکر، محمد تقی روغنیها مدیران عامل پیشین این موسسه فرهنگی مطبوعاتی بودند.