سرزمین واژه‌ها

سرزمین واژه‎ها
تاریخ انتشار : جمعه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۸

زندگی هر واژه به زندگی هر انسان می‎ماند و سرنوشت واژه‎ها در جوامع واژگانی، به سرنوشت انسان‎ها در جوامع انسانی شباهت دارد.

در مجموعه واژگان زبان، واژه‎ها زاده می‎شوند. رشد می‎کنند. بالغ می‎شوند.در طول زندگی خود متحول می‎شوند. به فراخور زمان رنگ عوض می‎کنند. به زبان‎های دیگر وارد می‎شوند و ملیت زبان جدید را می‎پذیرند. صورت دیگر می‎گیرند و معنی جدید می‎یابند. از گوشه انزوا انزوا می‎رهند و رونق می‎یابند یا از رونق می‎افتند و از اعتبار ساقط می‎شوند. درست مثل افراد نوع بشر.

واژه‎ها هم عاشق می‎شوند. وصلت می‎کنند و از پیوندشان، واژه‎های جدیدی زائیده می‎شود. واژه‎ها هم پیر و فرسوده می‎شوند. بیمار می‎شوند. می‎میرند و در جایی به خاک سپرده می‎شوند. واژه‎ها گاهی هم مرده به دنیا می‎آیند و فرهنگ لغات زبان نباید " گورستان لغت " باشد و مردم گاه گاهی به آن سربزنند.

فرهنگ نویس یا واژگان نگار باید جامعه زبان را بشناسد.روان شناسی واژه‎ها را بداند.تاریخ زبان را بخواند و همان گونه که تاریخ نویس، سرنوشت و وضعیت جوامع گوناگون بشر را در دوره خاصی از زمان، آنگونه که " هست " ، می‎نویسد یا اصولا باید بنویسد، فرهنگ نویس نیز سرنوشت و وضعیت مجموعه‎ی واژگان زبان را، در دوره‎ای از زمان که خود او در آن زندگی می‎کند، باید آن‎گونه که " هست " بنویسد. این " هست " ثابت نیست.

بنابراین، فرهنگ زبان هم، چون گزارش مسئولانه از واژگان زبان است، باید با تحول زبان، همگام و هماهنگ باشد و بازبینی و به روز شود. به قول مفتون امینی شاعر معاصر، " تاریخ اگر قافیه نسازد، مقدس است"، همین‎طور فرهنگ زبان نیز اگر تصویری زنده از واژگان به دست ندهد، معتبر نیست.

نوشته: مهشید مشیری

منبع: مجله ناگهان