ماندگاری «گاردین» وقتی ماه پیش جشن ۲۰۰سالگی این رسانه برگزار شد، برای کارکنانش اتفاق عجیبی نبود، اما برای اکثر مدیران کسبوکارهای بزرگ مساله شده که «چرا گاردین هنوز زنده است؟» سردبیر گاردین راز سرزندگی روزنامه ۲۰۰ساله را «رعایت پنج اصل حرفهای» میداند. این مجموعه بهرغم چالشهای مشترک با بسیاری از شرکتها، تاکنون چهار انقلاب صنعتی را دیده است.
روزنامه گاردین گرچه قدیمیترین روزنامه در حال انتشار جهان نیست اما قدمتی بیش از کشور آلمان دارد. روزی که گاردین در ۵می ۱۸۲۱ در منچستر متولد شد، واقعهای تاریخی در ۴۸۰۰مایل آن طرفتر در جزیره سنتهلن در جنوب اقیانوس اطلس رخ داد. این واقعیت که هفتهها طول کشید تا خبر درگذشت ناپلئون در آن روز به لندن برسد نشان میدهد ارتباطات چگونه دگرگون شده و بیانگر آن است که گاردین چه تاریخی را پشتسر گذاشته است. چگونه یک کسبوکار کوچک متعلق به عصر بخار تا امروز دوام آورده است؟
داستان گاردین به دوران انقلاب صنعتی برمیگردد، ایامی که نیروی بخار پدیدهای نوظهور بود، فقرا پیاده و ثروتمندان بر اسبها سوار بودند. روزی که گاردین نخستین شماره خود را منتشر کرد، چارلز دیکنز ۹ساله بود و هنوز نیم قرن تا برگزاری نخستین فینال جامحذفی بریتانیا زمان باقی مانده بود. تحریریه این روزنامه، دو جنگ جهانی، یک رکود بزرگ، ظهور و سقوط بریتانیا بهعنوان موطن صنعت و عصر سفر به فضا را به چشم دیده است. درحالیکه بسیاری از کمپانیهایی که در آن روزها متولد شدند، اکنون نامی از آنان وجود ندارد اما گاردین شاهد زنده انقلاب صنعتی چهارم و پیشرفتهای حوزه هوش مصنوعی و بیوتکنولوژی است. در فاصله سالهای ۱۹۱۲ تا ۱۹۹۵ بیش از یکچهارم از شرکتهای بزرگ جهان ورشکسته شدند و در دوران حاضر هر ساله ۱۰درصد از شرکتهای آمریکایی از دور خارج میشوند. با وجود این گاردین ۲۰۰ سال چاپخانههای خود را سرپا نگه داشته و سرد و گرم روزگار آن را از تکاپو نینداخته است.
سال ۱۸۲۱ شاید مناسبترین زمان برای راهاندازی یک روزنامه نبود؛ اقتصاد بریتانیا عمدتا به کشاورزی وابسته بود و جنگهای ناپلئون خساراتی شدید به کشاورزی وارد کرده بود. در این دوران دستمزد کارگران کارخانههای پنبهسازی بهشدت کم و پیدا کردن کار برای سربازانی که از جنگ واترلو برگشته بودند، دشوار بود. پیدا بود که به قول آلن راسبریجر، سردبیر پیشین گاردین، در آن ایام هیچ مدل تجاری خوبی برای یک روزنامهنگاری جدی و پرسشگرایانه وجود نداشت. راسبریجر تاکید میکند که گاردین همواره در شرایطی منحصربهفرد راه خود را رفته است. «زمانی که همه لندن بودند ما در منچستر بودیم و زمانی که همه راستگرا بودند ما چپ بودیم.» سردبیر فعلی گاردین- کاترین وینر، که نخستین زنی است که سکان هدایت این روزنامه را در دست گرفته بر این باور است که «گاردین زنده است چراکه ما کاملا از جایی که در آن قرار داریم، از هدف خود و اینکه برای چه کسانی کار میکنیم، آگاهیم.»
کاترین وینر تاکید میکند «گاردین قادر به اتخاذ تصمیمهای بلندمدت است. بهعنوان مثال انقلاب دیجیتال را توامان به شکل فرصت و تهدید مینگرد و از آن استقبال میکند. گاردین سازمانی است که به روزنامهنگاری برای خوانندگان خود متعهد است نه به روزنامهنگاری برای چاپ یک روزنامه، این دو تفاوت بسیاری دارند.» بسیاری بر این باورند که طول عمر با سودآوری ارتباط چندانی ندارد و شاید گاردین مثال خوبی برای این گزاره باشد چرا که همواره در آستانه بسته شدن است. نیم قرن پیش در یادداشت ۱۵۰ سالگی گاردین، سردبیر وقت گاردین از دشواریهای پیش روی این تحریریه برای انتقال از منچستر به لندن نوشت. انقلاب دیجیتال نیز بازار روزنامهها را کساد کرد اما گاردین با انطباق خود با جهان، اکنون بیش از ۶۰درصد درآمد خود را از نسخههای آنلاین بهدست میآورد و با ثروتی یک میلیارد پوندی به کار خود ادامه میدهد.
تاریخ با قلم سردبیر
کاترین وینر به مناسبت ورود این روزنامه به قرن سوم حیات خود در یادداشتی از چالشها و ارزشهای این روزنامه سخن گفته است. او مینویسد «زمانی که همهگیری ناشی از کووید-۱۹ سایه خود را بر جهان گسترانده بود، در اواخر مارس ۲۰۲۰ بریتانیا وارد دوره قرنطینه سراسری شد و سکوت خیابانها را فراگرفته بود و من نگران آن بودم که روزنامه امکان چاپ نداشته باشد. بهعنوان سردبیری که باید در مواقع سخت تصمیمگیری کند به تاریخچه گاردین نگاه کردم. چگونه گاردین طی همهگیری آنفلوآنزا که در سال ۱۹۱۸ منجر به مرگ بیش از ۲۲هزار بریتانیایی شده بود، منتشر میشد؟ گرچه اکنون برای انتشار نسخه الکترونیک با مشکلی روبهرو نبودیم اما برای چاپ کاغذی روزنامه به تعدادی نیرو نیاز داشتیم. با وجود آنکه نگرانی از بیماری برای همه وجود داشت اما توانستیم روزنامه را در نهایت به مرحله چاپ برسانیم.» این سردبیر ۵۰ ساله بریتانیایی بر این باور است که ریشه، اصول، فلسفه و ارزش، عوامل زیست ۲۰۰ساله گاردین هستند و این روزنامه تازه ابتدای راه است. او میگوید: «زمانی که در سال ۲۰۱۵ بهعنوان سردبیر انتخاب شدم به من یک دستور داده شد: نگهبانی از گاردین در همان خطوط و با همان روح قبلی.»
نقشه راهی برای فردا
گاردین همواره به پنج اصل وفادار مانده و آن را سرلوحه «روزنامهنگاری در دوران پرآشوب» قرار داده است. اصل نخست گاردین، توسعه ایدهها نه تنها برای نقد وضع موجود بلکه برای کمک به بهبود جهان است.
گاردین تاکید میکند ماموریتش ارائه حقایقی است که به مخاطبان در درک جهان کمک میکند. در سال ۱۹۲۱ سردبیر وقت گاردین به اقتصاددان جان کینز ماموریت داد تا مجموعهای از مقالات در باب احیای اقتصاد اروپا پس از جنگ را تهیه کند. این پروژه با مشارکت اقتصاددانان برجسته و برندگان جایزه نوبل اجرایی و منتشر شد. در پی شیوع کووید نیز برنامهای با نام احیای ۲۰۲۱ اجرایی شده که دربردارنده ایده متفکران بزرگ جهان برای دنیای پس از کروناست. دومین اصلی که گاردین جزو اصول خود میداند، همکاری با خوانندگان برای اثرگذاری بیشتر است. خوانندگان کنونی گاردین بیشترین کمک مالی را به این روزنامه بیش از هر زمان دیگری انجام میدهند. با وجود این هدف اصلی گاردین نه معامله با خوانندگان بلکه اشتراک احساسات و درک متقابل میان روزنامهنگاران و خوانندگان است. تلاش برای پوشش همه چیز از وقایع هنگکنگ تا حادثه جورج فلوید نشان از آن دارد که گاردین برای رساندن صدای همه آماده به کار است.
اصل دیگر حاکم بر گاردین تنوعبخشی برای ارائه گزارشی غنیتر و پربارتر است. بهرهگیری از روزنامهنگاران رنگینپوست و با زمینههای فرهنگی متفاوت در همین راستا عملیاتی میشود. معنادار بودن هر آن چیزی که انجام میشود اصل چهارم گاردین است. این نشریه متعهد به تولید پادکستها و خبرنامهها با استفاده از روشهای جدید است که برای مخاطبان معنادار است. برای مثال گاردین با تعریف مجموعههایی با نام «چگونه در دوران کنونی زندگی کنیم» به ارائه مشاورههای تخصصی برای زندگی در دوران مدرن میپردازد. به تصویر کشیدن داستان افراد الهامبخش در مجموعهای با نام «زندگی سیاه» نیز در همین راستا قابل اشاره است. اصل آخر این نشریه بریتانیایی گزارش منصفانه از مردم و اهالی قدرت و کشف حقایق است. گاردین وظیفه اصلی خود را کشف حقیقت، ایستادن در برابر صاحبان قدرت و روایت کردن تاثیرات تصمیمات قدرتمندان بر زندگی مردم میداند.
گاردین: آنچه اشتباه کردیم
روزنامه بریتانیایی گاردین به مناسبت ۲۰۰سالگی خود در یادداشتی مجموعهای از اشتباهات محاسباتی و قضاوتهای نابجای خود را منتشر کرده است. نویسنده این یادداشت تاکید میکند روزنامهای که قدمتی به این درازا دارد، نمیتواند از خطا مصون باشد؛ خطاهای محاسباتی همچون چاپ خبر غرق شدن تایتانیک در کادری کوچک و در صفحه ۹ روزنامه تا خبر ظهور عصر یخبندان در اواخر دهه ۱۹۷۰میلادی. اما مهمترین اشتباهات نه در صفحات خبر بلکه در سرمقالههای روزنامه نهفته است، در جایی که خوانندگان درمییابند تفکر حاکم بر تحریریه در باب مسائل روز چیست. درست در همین نقطه است که اشتباهات رخ داده و همچون لکهای بر صفحات تاریخ حک میشوند، خواه در باب حق رای و اصلاحات باشد یا در باب برگزیت.
گاردین با تفکر رادیکالیسم میانه متولد شد و فعالیت خود را بهعنوان سخنگوی اصلاحات سیاسی از سوی مردان طبقه متوسط آغاز کرد. پس از قانون اصلاحات ۱۸۳۲ این روزنامه به تدریج از رویکرد رادیکال خود فاصله گرفت. هنگامی که در قرن ۱۹میلادی انقلاب سراسر اروپا را درمینوردید، گاردین با معترضان همراهی نکرد و از حکومت نظامی در ایرلند حمایت کرد. در این دوران که گاردین از اصلاحات سیاسی و گسترش حق رای دم میزد، بر این باور بود که این حق رای تنها محدود به مردان است، مردانی که مالیات پرداخت میکنند. گاردین نه تنها بر طبل دموکراسی مبتنی بر دارایی میکوبید بلکه با افتخار رویکردی امپریالیستی داشت. در سال ۱۸۷۵ که در هند شورشی سراسری رخ داد، سرمقالههای گاردین بر آتش نژادپرستی دمیدند. در دهه ۱۸۶۰ میلادی، آبراهام لینکلن، رئیسجمهور آمریکا از سوی گاردین کلاهبرداری معرفی شده که سبب آزادی بردهها شده بود.
تحت سردبیری چالز اسکات در فاصله سالهای ۱۸۷۲ تا ۱۹۲۹ روزنامه از سمت راست حزب لیبرال به سوی چپ حرکت کرد گرچه هیچوقت ارتباط خود را با لیبرالها از دست نداد. اسکات از جنبش حق رای زنان دفاع کرد و از حق دسترسی ۷میلیون زن بریتانیایی به تعیین سرنوشت سخن گفت. با وجود این در دورانی که نخستوزیر بریتانیا، آرتور بالفور در تلاش برای یافتن خانهای برای یهودیان بود، اسکات با نقض حقوق فلسطینیان از صهیونیسم دفاع کرد. از سوی دیگر گرچه جرقه جنگ جهانی اول با شلیک گلوله به سوی آرشیدوک فرانتس فردیناند، در ۱۹۱۴ زده شد و اروپا را غرق در خون کرد اما گاردین در آن روز بر این باور بود که «قرار نیست مرگ فرانتس فردیناند تاثیر آنی و برجستهای بر سیاست اروپا بگذارد».
سردبیران همواره سببساز تغییر در زاویه دید روزنامه هستند. زمانی که سردبیری گاردین در دستان وادروزث بود، رویکرد محافظهکارانهای به خدمات ملی در این نشریه وجود داشت. گاردین ضمن حمایت از تغییرات بهعنوان گامی رو به جلو، بیم آن داشت که پوشش گسترده خدمات دولتی از کیفیت خدمات بکاهد. در اوایل دهه ۷۰میلادی رهبران گاردین از مصرفگرایی و افزایش جمعیت بهعنوان بحرانهای موجود نام میبردند و تاکید میکردند با افزایش جمعیت، استانداردهای زندگی کاهش خواهد یافت. در سال ۱۹۸۲ نیز در سرمقالهای از فاجعهبار بودن تولید برق از آسیابهای بادی سخن گفته شده بود.
گاردین پس از جنگ جهانی دوم بهعنوان یک روزنامه معتبر اروپایی شناخته شد و با موج تاریخ همراه شد. در سال ۲۰۰۳ که بریتانیا به اتحادیه اروپا ملحق نشد، رهبران گاردین آن را «بزرگترین عقبنشینی برای طرفداران اروپا برای یک نسل» توصیف کردند. گاردین در لحظات بسیاری نیز جریانساز بوده است، زمانی از لندنیها خواسته به یک شهردار رای دهند و گاهی به اسکاتلندیها اشاره کرده که در اتحادیه بمانند. گرچه در سال ۲۰۱۶ گاردین از ماندن در اتحادیه اروپا حمایت کرد اما فردای اعلام برگزیت، سردبیران این نشریه از تمرکز بر آینده بریتانیا با وجود همه سختیها سخن گفتند. ستون سرمقاله گاردین امروز تنها یک صدا از میان بسیار صداهایی است که در جهان رسانه منتشر میشود اما رهبران آن در تلاشند با تغییر ارزشها مسیر این تحریریه را هموار کنند.
در جشن تولد ۲۰۰سالگی گاردین بسیاری از روزنامهنگاران جهان از هنگکنگ تا دانمارک از وفاداری گاردین به ریشههای خود بهعنوان یک صدای لیبرال طرفدار اصلاحات سخن گفتند. مارتی بارون، سردبیر پیشین واشنگتن پست که به تازگی بازنشسته شده است اذعان کرد «سابقه ۲۰۰ ساله برای یک رسانه به معنای آن است که شما چیزی ماندگار و ارزشمند به مردم ارائه میدهید و گاردین بیشک چنین چیزی است.» فران اونسورث، مدیر اخبار بیبی سی نیز تاکید کرد که «تاریخ گاردین مجموعهای غنی از روزنامهنگاری تحقیقی است که خوانندگان خود را در صف نخست هر آنچه انجام میدهد، میگذارد.» سردبیر فایننشالتایمز، رولا خلف نیز بر این باور است که «نقش رسانهها پاسخگو کردن قدرتمندان و گفتن حقایق به خوانندگان است و این کاری است که گاردین از زمان تاسیس انجام میدهد.»
مترجم: زهره اکرمی