برخورد تمدنها در غیاب گفت و گو

برخورد فرهنگها و تمدنها درغیاب گفت و گو
تاریخ انتشار : جمعه, ۱۳ اسفند ۱۴۰۰
داریوش عباسی

اوکراین، یکی از حوزه های تمدنی کهن و سرزمین زیبایی که قریب ۳۰ سال پیش و در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، در قالب کشور و دولت – ملتی مدرن شکل گرفت، این روزها از زمین و هوا مورد حمله روسیه قرار گرفته است.

ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه و از منتقدان فروپاشی شوروی، سالهاست با اعمال تغییراتی، همچنان در صندلی قدرت مانده است. اوعلیرغم اینکه در چند هفته اخیر بارها گفته بود استقرار ۱۰۰ هزارنفر از نیروهای ارتش کشورش در مرزهای شرقی اوکراین، به معنای تصمیم به حمله نیست، اما در نهایت ازحرف خود عدول کرد و در چهارمین سال الحاق شبه جزیره کریمه، یورشی دیگر را به کشور همسایه اش آغاز کرد؛ یورشی تمام عیار که معلوم نیست چه فرجامی در پی داشته باشد.

پوتین که ناخرسند از رویکرد غرب گرایانه اوکراین در دهه های اخیر بوده است، با این نقد که گسترش ناتو به نزدیکی مرزهایش را بر نمی تابد، سرانجام دست به قمار زد و این روزها در تلاش است که با فتح سنگر اصلی یعنی "کیف"، پایتخت این کشور اروپای شرقی، حکومت برآمده از رای مردم و به زعم او دست نشانده غرب را مضمحل کند و به همه ثابت کند که او در دفاع از منافع روسیه جدی بوده و مرد رفتارهای غیرقابل پیش بینی است.

در این مواجهه سخت، غرب شاید ترجیح داده با ملاحظه پرهیز از وقوع جنگ جهانی سوم، بجای ورود مستقیم نظامی به این رویارویی، از دیگر اهرم ها برای حمایت از اوکراین استفاده کند؛ هر چند ارسال سلاح و تجهیزات و اعمال طیف وسیعی از تحریم ها علیه کشور مهاجم، هنوز هم نتوانسته ماشین جنگی روس ها را متوقف سازد.

بر اساس اخبار منتشره در یک هفته نخست این جنگ پرتلفات، آمریکا، اروپا، ژاپن، کره جنوبی، استرالیا و دیگر کشورهای همپیمان سعی کرده اند هر یک به نحوی، واکنشی داشته و اقدامی به انجام برسانند. محکومیت حمله روسیه در مجمع عمومی سازمان ملل، اعمال تحریم هایی علیه ولادیمیر پوتین و مقامات دولت، ارسال انواع کمک های نظامی برای نظامیان و جنگجویان اوکراین، توقیف دارایی های مقامات روسیه و کارگزارانش در کشورهای غربی، اعمال محرومیتهایی نظیر قطع دسترسی به سوئیفت، تحریم های فناورانه، تحریم حضور در مسابقات ورزشی و برنامه ریزی برای ایجاد جایگزین هایی جهت پایان وابستگی به نفت و گاز روسیه، بخشی از فهرست بلند بالای تحریم از سوی جبهه مخالف پوتین است که شروع تورم و بی ثباتی اقتصادی در همسایه شمالی ایران را رقم زده است.

تحلیلگران معتقدند که پوتین فریب یک بازی بزرگ را خورده است؛ بازی دو سر باخت که اگر کوتاه می آمد، با پیوستن اوکراین به پیمان آتلانتیک شمالی، ناتو را در کنار مرزهایش می دید و اگر کوتاه نمی آمد که اینگونه شد، دردام جنگی می افتاد و افتاد که نتیجه اش تضعیف اقتصاد این ابرقدرت دهه های قبل و ایجاد عقب ماندگی بیشتر در این امپراتوری سابق است.

مرگ دهها هزار نظامی و غیر نظامی در این مصاف خونین و بی حاصل و آوارگی میلیونها نفر شهروند آن کشور، مخرج مشترک این جنگ با همه جنگهای دیگر است. جنگ اوکراین که همچون هزاران جنگ دیگر در طول تاریخ، نتیجه ای جز خسران و بلندتر شدن دیوار بی اعتمادی ها ندارد، بار دیگرنشان داد که جنگ، چهره زنانه ندارد و کودکان، اصلی ترین قربانی آن هستند.

در پایان و از منظری کلی تر و در نگاهی کلان، باید این واقعیت تاسف بار را پذیرفت که در قرن بیست و یکم و در دورانی که جوامع و افراد بیش از هر دوره ای با ابزارهای ارتباطی متعدد، در هم تنیدگی بیشتری یافته اند، پیکر گفت و گو و دیالوگ به مفهوم سقراطی آن به عنوان یک ابزار تعاملی و راه رهایی بخش ، همچنان نحیف و رنجور است و ما حصل آن، تباهی ها و تلخکامی های فراوان در دل و جان انسانهای بی گناه و روزگار آنان است.

سقراط را فیلسوف گفت و گو می دانند. زیرا او در گفت و شنودهایش، بیش از هر چیز نسبت به شنیدن سخن دیگری اهتمام می ورزید و به هر شکل و قیمتی، کوشش می کرد، گفت و گو را مستقر سازد. به اعتقاد او، گفت و گو یک کوشش مشترک برای یافتن حقیقت است و زمانی شکل می گیرد که افراد و گروهها و جوامع، خود را دانای کل و کاملا محق ندانسته و آماده شنیدن سخن یکدیگر باشند و به نظر می رسد امروز جهان بیش از گذشته به گفت و گوی بین فرهنگ ها و تمدن ها نیاز دارد تا در نهایت آنچه ساموئل هانتینگتون از آن به عنوان برخورد تمدنها صحبت می کرد، رخ ندهد.

وقتی گفت و گو و دیپلماسی به بن بست می رسد، جنگ آغاز می شود. این جنگ و هر جنگی، برای همه ابنا بشر که می توانستند یا می توانند، مانع بروز چنین سیاهچاله هایی در تاریخ تمدن شوند و برای آنها که کوتاهی کردند و می کنند و نیز برای همه مقصران و عاملان این معرکه، چیزی جز شرمساری ندارد.

نوروز ایرانی در راه است. رستاخیز طبیعت و موسم نوشدن و شکفتن و همراه شدن با این خیزش همگانی. در فرهنگ ایرانی با مشی روادارانه اش، در کنار مودت و محبت برخاسته از نزدیکی دل ها و رفع کدورت ها، صلح و آشتی با خود و ودیگری، از مظاهر و نشانه های اصلی عید است و امید می رود روزی برسد که به مدد مردم سالاری و نقادی و کنترل قدرت، تصور جنگ هم به خیالی ناممکن در ذهن همه حاکمان و سیاست مداران تبدیل شود.