تقسیم‌بندی گونه‌های مطبوعات ایران

تاریخ انتشار : سه شنبه, ۲۱ شهريور ۱۳۹۶
علی حکمت

تاریخ مطبوعات در ایران پر از فراز و نشیب است.

با نگاهی گذرا به مطبوعات ایران نه تنها در سی سال گذشته بلکه در سراسر تاریخ مطبوعات ایران به این نتیجه می رسیم که مطبوعات ایران همواره شاهد اوج و حضیض بوده است. این وضعیت صرف نظر از علل و عوامل به وجود آورنده اش، معرف اصلی مطبوعات این سرزمین است. مسلماً این وضعیت همیشه یکسان نبوده و در زمان های مختلف و دوره های گوناگون، تفاوت می کرده است. اما شاخص کلی- با شدت و ضعف هایی - همین است. با یک نگاه اجمالی به «وقایع اتفاقیه» و «روزنامه قانون» و سایر نشریات از پیشا مشروطه گرفته تا مطبوعات پس از انقلاب مشروطه که رسماً به عنوان «رکن چهارم دموکراسی» نامیده شده بود و تا زمان حال، این وضعیت - به نسبت های مختلف- به چشم می خورد.

در این برداشت کوتاه نمی خواهم مطبوعات را تحلیل محتوایی کنم، ولی برای ارزیابی کلی از مطبوعات ایران می خواهم آن را به سه نوع یا سه گونه تقسیم کنم. شاید این نوع تقسیم بندی خیلی دقیق نباشد، ولی حداقل فهم این موضوع را ساده تر می کند.

ارزیابی من از دوره های مختلف مطبوعات در ایران مبتنی بر این فرض است که ما همواره در طول تاریخ دراز مطبوعات ایران دارای این سه گونه مطبوعه بوده ایم.

الف- مطبوعات درباری و حکومتی

ب- مطبوعات خنثی و زرد

ج- مطبوعات آزاد و منتقد

در نگاه من مطبوعات درباری و حکومتی به مطبوعاتی اطلاق می شود که همواره مدافع سیاست ها و برنامه های حاکمیت و توجیه گر وضع موجود بوده اند. این نوع مطبوعات همواره مورد حمایت اصحاب حکومت بوده و در پرتو حاشیه امنی که برای فعالیت آنها وجود داشته است، بدون هر نوع دغدغه، و حتی فارغ از میزان تیراژ و اقبال و ادبار مخاطبان و بدون توجه به کم و کیف تاثیر نشریه بر جامعه، به کار خود ادامه می داده اند. این نوع مطبوعه در تاریخ مطبوعاتی ایران همواره وجود داشته و بیشتر نقش ارضا گر تمنیات اصحاب قدرت را ایفا کرده است.

مطبوعات خنثی و زرد در نگاه من، به مطبوعاتی اطلاق می شود که همواره تلاش می کنند نگاه مخاطب را از مسائل اصلی و سرنوشت ساز جامعه منحرف کنند و به جای پرداختن به علت ها، معلول ها را بزرگ جلوه دهند و با ارائه آدرس های غلط خواننده را گمراه سازند. این نوع مطبوعه بیشتر زرد است تا خنثی و مطبوعه خنثی بیشتر روزنامه یی است که بود و نبودش خیلی تفاوت نمی کند؛ مطبوعات بی بو و خاصیتی که بیشتر «روزی نامه» تا «روزنامه» هستند. مطبوعاتی که نه تاثیرگذارند و نه تاثیر پذیر؛ روزنامه هایی که روزمرگی را مزمزه می کنند و از وضع و حالشان راضی اند و فردا و فرداها را، همانند حال می خواهند.

می دانم که عده یی از همکاران مطبوعاتی این نوع مطبوعه را اصلاً مطبوعه تلقی نمی کنند. من هم کم و بیش با این عده همفکر و هم عقیده ام ولی از باب تسامح مطبوعات زرد و خنثی را هم آوردم. حداقل مساله این است که چنین مطبوعاتی نمی توانند «رکن چهارم» دموکراسی باشند و از حق و حقوق جامعه و شهروندان دیده بانی کنند. به نظر من دو گونه مطبوعه فوق الذکر نه تنها با معیار «رکن چهارم» قابل قبول نیستند، بلکه در نقاط عطف تاریخ، بزنگاه های زمان، حتی نقش «ستون پنجم» را هم ایفا کرده اند.

و اما نوع سوم یا مطبوعات آزاد و منتقد که به نظر من مصداق اصلی مطبوعه به مفهوم علمی و حرفه یی است، به مطبوعاتی اطلاق می شود که با نگاهی روشنگرانه به نقد قدرت می پرداخته اند و در راه اطلاع رسانی دقیق و شفاف سازی قضایا و مسائل مبتلابه جامعه تلاش می کرده اند. مطبوعات آزاد و منتقد همواره کوشید ه اند حتی الامکان «وضع موجود» را به «وضع مطلوب» ارتقا بخشند، و طبیعی است که این کارکرد مطبوعاتی باعث جدل و جدال میان اصحاب مطبوعات و اصحاب حکومت شود؛ داستان دیرپایی که همواره همراه مطبوعات و مطبوعاتی ها در این مرز و بوم بوده است.

در اینجا تمایل دارم برای حفظ امانت و سلامت در قضاوت و احتراز از یکجانبه گرایی به این نکته ظریف اشاره کنم که در این میان مطبوعات آزاد و مطبوعاتی های منتقد، در مواقعی مرز میان نقد و عیب جویی را در هم آمیخته اند و احیاناً دچار افراط و تفریط هایی شده اند که اشتهای اصحاب قدرت را تحریک کرده اند تا پروژه های تحدید و توقیف را سرعت بخشند. البته باز هم تاکید می کنم این رفتارهای افراط گرایانه تنها اشتهای سیری ناپذیر ارباب قدرت را تحریک می کرده است وگرنه طبیعت کار روزنامه نگاری و خصلت اصلی مطبوعات و رسالت جامعه مطبوعاتی و فلسفه وجودی روزنامه و مطبوعه، به تنهایی کافی بوده است که کشمکش میان طرفین را به وجود آورد و دامن بزند...

با کمال تاسف باید یادآوری کنم این نوع مطبوعه در طول تاریخ مطبوعات ایران، از سوی حاکمیت ها به دیده «تهدید» نگریسته شده و با شدت و ضعف هایی که بیشتر معطوف به کم و کیف اثرگذاری آنها بر مخاطبان بوده است، در معرض تحدید و توقیف قرار می گرفته اند.

«رکن چهارم دموکراسی» از گذشته های دور تا زمان حال، همواره دارای موقعیتی دشوار، غیرقابل اطمینان و در فضایی توام با بیم و امید مسیر پر پیچ و خم اطلاع رسانی و شفاف سازی را پیموده است و در موقعیتی که من آن را «در میانه پتک و سندان» می نامم به رسالت خود ادامه داده است. موقعیت شکننده و مخاطره آمیزی که می توان از آن به گام برداشتن در میدان مین نیز تعبیر کرد؛ میدان مینی که نقشه آن را در اختیار نداشته باشی.

و سخن آخر اینکه جدل و جدال مستمر میان اصحاب قلم و فکر، از یک سو و اصحاب قدرت و حکومت از سویی دیگر، منحصر به زمان حال یا گذشته های نزدیک و دور نیست. جدالی است به درازای تاریخ؛ جدل و جدالی که ظاهراً از آن گزیری و گریزی نیست.