آیا می توانیم با هم کنار بیائیم؟

آیا می توانیم با هم کنار بیائیم؟
تاریخ انتشار : چهارشنبه, ۲۳ فروردين ۱۴۰۲
عمران بائوج

آیا می توانیم با هم کنار بیائیم؟ رادنی کینگ این جمله را در یکم ماه می سال ۱۹۹۲ با لحنی ملتمسانه گفت و سپس این جمله بر سر زبانها افتاد.

راد مردی سیاهپوست بود که یک سال قبلتر، از ۴ افسر پلیس لس آنجلس تا سر حد مرگ کتک خورده بود. تمام مردم آمریکا ویدئوی این کتک کاری را دیده بودند. زمانی که هیات منصفه دادگاه ، افسرها را مجرم نشناخت، این تبرئه خشم عموم مردم را بر انگیخت و در لس آنجلس به مدت ۶ روز اشوب به پا شد. ۵۳ نفر کشته شدند و بیش از هفت هزار ساختمان به آتش کشیده شد. اکثر این آشوب ها به طور زنده از تلویزیون پخش شد.  دوربین های خبری با استفاده از هلی کوپترهایی بر فراز تجمعات، انقلاب را دنبال می کردند. بعد از اقدامی خشونت آمیز علیه راننده ای سفید پوست، کینگ تصمیم گرفت درخواستش را برای صلح و آرامش مطرح کند.

عبارت درخواستی کینگ، امروزه به دلیل استفاده بیش از حد به عبارتی ساده و پیش پا افتاده تبدیل شده است که بیشتر برای شوخی و خنده استفاده می شود تا درخواستی واقعی برای درک متقابل. کینگ جمله معروفش را با عبارتی دوست داشتنی ادامه داد که به ندرت به آن توجه می شود. کینگ زمانی که جلوی دوربین های تلویزیونی بریده بریده حرف می زد و تلاش می کرد جلوی اشکش را بگیرد، این جملات را گفت: خواهش می کنم. می توانیم با هم کنار بیائیم. همه ما می توانیم با یکدیگر کنار بیائیم. منظور من این است: همه ما مدتی است که در این وضعیت گیر افتاده ایم. بیائید تلاش کنیم درستش کنیم. هر چند، امروزه آمریکایی ها از عبارت کینگ درباره روابط نژادی استفاده نمی کنند.  بلکه درباره روابط سیاسی، روابط سازمانی و فروپاشی همکاری های درون حزبی یا بین حزبی از آن استفاده می کنند.

آیا می توانیم با هم کنار بیائیم؟

موضوع کتاب ذهن درستکار هم همین است. چرا تا این حد برایمان سخت است که با یکدیگر کنار بیائیم؟ همه ما مدتی است که در این وضعیت گیر افتاده ایم. خب حداقل بیائید تلاشمان را بکنیم تا بفهمیم چرا اینقدر به گروههایی متخاصم تقسیم می شویم که هر یک به حقانیت و درستکاری خود یقین دارند.

منیع: ذهن درستکار. نشر نوین